حق تقدم با عابر پیاده است ؟!!!
ایا حق تقدم با عابر پیاده است ؟!!!
تعرض به حقوق مردم و عدم توجه به امنیت روانی و مقررات در پوست و استخوان افراد جامعه ما ریشه دوانده و بعضی کارهای غیر قانونی و ناهنجار به کاری پسندیده و مورد قبول عرف تبدیل شده است که ظاهرا هیچ کس را یارای مقابله با ان نیست. و اگر امروز حساسیت نشان بدهیم اصلاح انها شاید سالهای زیادی طول بکشد . متاسفانه در این خصوص شاهد نوعي وارفتگي و كاهش حساسيتهاي اجتماعي نسبت به ناهنجاريهاي رفتاري و اخلاقي هستيم. بي توجهي به اين پديده بتدريج بشكل رفتار اجتماعي نهادينه مي شود.
زدن بوق ممتد برای راننده جلویی که چند ثانیه حواس پرتی دارد ( حتی اگر جلوی بیمارستان باشیم ) لایی کشیدن در اتوبانها و خیابانها و حتی ویراژ در کوچه های داخل شهر و فضای خالی پارکها پارکینگ دوبله دراکثر خیابانها بخصوص در خیابان هفده شهریور جدید و قدیم ( محل مراجعه اکثر بیماران تبریزی و شهرستانی )و گذاشتن سطل اشغال جلوی مغازه و اشغال نود درصدی پیاده روها توشط کسبه و ایجاد مانع در کنار دیوار ساختمان شخصی برای جلوگیری از پارک کردن خودروهای ناشناس وحرکت در خلاف جهت لاین سوم خیابانها بخصوص در خیابان باند سوم منتهی به ایل گلی در محل نزدیک به میدان ایل گلی و باند سوم دروازه تهران و باند سوم بلوار فرودگاه و دور زدن از محل عبور عابر پیاده خط ویژه خیابان راه اهن و حرکت در خط ویژه اتوبوسرانی و اشغال ابتدای چهارراهها توسط تاکسیها حتی در حضور ماموران خدوم و زحمت کش راهنمایی و رانندگی و بالا رفتن از نرده های وسط خیابان در بلوار دانشگاه و راه اهن (و کشته شدن در این باند )و بازار و افزایش سرعت در موقع دیدن عبور یک عابر پیاده از خیابان جزو اعمالی است که ما هر روز انجام میدهیم بدون انکه لحظه ای به نتیجه عمل خود فکری کرده باشیم و یادچار عذاب وجدان شده باشیم راستی چرا ؟!!!
همه ميبينند و می دانند که اداره راهنمايي و رانندگي، داشتن كلاه ايمني براي موتورسواران و يا حركت بين خطوط را الزامي اعلام کرده است ولي بیشترمان آن را رعايت نميكنیم زیرا رطب خورده نمی تواند منع رطب کند اکثر سربازان این نیرو بدن تجهیزان ایمنی در خیابنها حرکت میکنند و مردم به چشم خود می بینند که قوانین و مقررات فقط برای تصویب کردن امده اند و قرار نیست این قوانین اجرا بشوند . راننده اتوبوسي كه در هر سفر مسئول جان دهها انسان است ميليون ها تومان تخلف مرتكب ميشود ولي او بيشتر يک رکوردار معرفی ميشود تا یک خلافکار و تهدید کننده امنیت جانی مردم ؛ راننده کامیونی که 5/12میلیون تومان جریمه دارد و بیشتر جرایمش سبقت ممنوع سرعت بیش از حد بوده افتخار اعلام در تلویزیون را پیدا می کند( اخبار 20:30مورخه 25/6/87 شبکه دو سیما) بدون انکه نامش فاش شود و یا کیفرش مشخص شود حداقل کیفر این راننده می بایست باطل کردن گواهینامه برای همیشه اعلام میشد تا دیگر کسی جرات پیدا نکند که امنیت مردم را در جاده ها به خطر بیندازد یا ان یکی راننده در نيمه شب صداي گوشخراش ضبط خود را تا آخر بلند ميکند و گوشش به هیچ حرفی شنوا نیست چون گويي همه اين رفتارها از سوي متوليان و افراد تک تک جامعه پذيرفته شده است و قابل پيگيري نيست. رانندگان خطا کار بدانند وقتی رعایت حق تقدم را نمیکنند و رانندگان دارای حق تقدم به دلیل ترس و احتیاط مجبور به ترمز زدن می شوند. آن ترمزی که به اجبار استفاده می کنند دارای هزینه ای است که عامل آن راننده ی خطا کار است این خطا می تواند ناشی ازعملکرد عابرین پیاده با عبور از چراغ قرمز ایجاد شود.
پس می بینیم که در هر روز چقدر بی قانونی می کنیم و یا حق دیگران را پایمال می کنیم اما خود متوجه این امر نیستیم. اگر چه ممکن است فرد خطا کار از چشم پلیس دور می ماند و ما به امید روزی که این خطاکار نزد خداوند کیفر ببیند منتظر بمانیم . غافل از اینکه ما مقررات داریم و بایستی فرد خطاکار طبق همین مقررات و در این دنیا و در این شهر به مجزات برسد .
در زمينه رعایت حقوق عمومي مردم از این دست وضعيت آنقدر اسفناک است که بيانش دل هر انسان ازاده ای را به درد می اورد . عدم توجه به شایسته سالاری در انتخاب و انتصاب مدیران در جامعه ما باعث شده است که کسي مسئوليت اعمالش را بر عهده نمي گيرد. اگر کسي بر مسندي نشست يا در یک اداره مدير شد، اگر با عملکرد ناصحيحش ميلياردها تومان هم به مردم و بيت المال ضربه بزند و خسارات مالي و رواني هنگفتي بر مردم وارد کند، اگر بر مسندي مهمتر و بالاتر ننشيند حداکثر برکنار مي شود و هيچگاه تصور اينکه براي اعمالش پاسخگو باشد و مجازات شود و حقوق مردم به نوعي پرداخته شود در او وجود ندارد. زیرا این مدیر در هیج جا اموزش لازم را ندیده که منافع مردم در دراز مدت برمنافع شخصی مدیر حق تقدم دارد .
یکی از دلایل موفقیت غربیها در حل بسیاری از معضلات اجتماعی خاص جامعه خود، عمل به مسئله ای تحت عنوان "خود انتقادی است. بدین معنی که هم مردم و هم مسئولین آنها به محض ارتکاب کوچکترین خطا یا اشتباهی به آن اعتراف کرده و مسئولیت خود را در آن می پذیرند و از دیگران عذر خواهی کرده و یا حتی از مقام خود استعفا می دهند. آنها در جلسات علنی به خود انتقادی می پردازند و این کار را در راستای تقویت نظام و جامعه می دانند نه تضعیف آنها. و به همین جهت خیلی زود متوجه اشتباهات خود شده و آنها را رفع می کنند. این در حالی است که ما نه تنها به اصل خود انتقادی اعتقادی نداریم بلکه انتقادات دیگران را نیز نمی پذیریم و لذا متوجه عیوب و خطاهای خود نمی شویم و آنها را رفع هم نمی کنیم.
بدتر از همه اینها اینکه مقامات ومسئولین جامعه هم به دلایلی که مجال ذکر آنها نیست، به تعریف و تمجید بیش از حد از مردم تبریز می پردازند و هیچگاه بیماریهای اجتماعی مردم را به آنها گوشزد نمی کنند. هر شهرداری می اید مارا اولین ها می داند هر استانداری می اید مارا فرهنگی و غیور می نامد متاسفانه ما در جامعه با پدیده جدیدی بنام "تملق مدیران شهری نسبت به مردم تبریز " مواجهیم که باعث شده هیچگاه اساسا متوجه معضلات و بیماریهای اجتماعی خود نشویم و همیشه بیمار بمانیم . باید طبیبان اجتماعی دردآشنا تلخی بیماربودنمان را به ما بچشانند که در درجه اول بدانیم که رفتارهای اجتماعی بیمارگونه داریم تا در مرحله بعد سراغ درمان آنها برویم.
چرا فکر می کنیم که همیشه حق تقدم با ماست ؟
واقعیت تلخ این است که ما هرکدام خودرا برتر از دیگران می پنداریم از این بدتر اینکه خود را از همه عالم و آدم بالاتر هم می دانیم و قربان صدقه همدیگر هم میرویم. و در سخنرانی وزیر شعار هستیم و هیچ جا کم نمی اوریم ولی وقتی که زمان عمل فرا می رسد برای کار غلطمان هزاران دلیل و توجیه می اوریم و خودمان را تبریه می کنیم ودر اکثر جلسات و بحث ها نظرمان این نیست که چیزی یاد بگیریم بلکه می خواهیم به همه بفهمانیم که ما راست می گوییم و شاخ ودم طرف مقابل را بشکنیم .هرچند که به همان حرف خود عمل نمی کنیم .
ما همه از نبود نظم و انضباط ترافیکی در تبریز می نالیم اما هنگام عروسی اشنایان یا فامیل فکر میکنیم که دریک روستای دور افتاده هستیم و خیابانها برای ما قروق شده اند و ما می توانیم هر طور که دلمان خواست ماشین سواری ( شما بخوانید اسب سواری )بکنیم . برای ما بوق زدن امبولانسی که می خواهد جان یک مریض را نجات دهد معنا و مفهومی ندارد اصلا اهمیتی ندارد مهم این است که به ماشین عروسی که ویراژمی دهد نزدیک شویم و خودی نشان بدهیم . در اکثر فیلم های خانوادگی دوستان و اشنایان سند این حرکات خلاف و ضد مقررات( در واقع شاهکار حرکت اجتماعی ما ایرانیان ) ما ثبت شده و لی انصافا کدامیک از ما جرات داریم پیش مادرزن و فامیل همسر این عمل زشت را تقبیح کنیم . ما به ماشینهای پشت سر خود که شاید کار واجبی داشته باشند اجازه عبور نمی دهیم چه برسد به اینکه حق تقدم عابر پیاده را رعایت کنیم.
ما وقتیکه پشت بوته ها پنهان می شویم تا یک راننده تخلف کند بعدش اورا با جریمه (و یا خدای نکرده جریمه نقدی )نقره داغ میکنیم نباید انتظار داشته باشیم که نوجوان همسایه روی خودروی صفر ما و یا دیوار مدرسه دخترمان نشانی ای دی اش در یاهو را هک نکند و نباید انتظار داشته باشیم که پزشک حاذق مارا به راحتی بدون نوبتهای شش ماهه بپذیرد و مهندس ناظر کارمارا به درستی و بدون چشم داشت اضافی انجام بدهد . وقتی که ما لقمه حرام به زن و بچه خود میخوراینم که این لقمه شاید به بهای جان صدها انسان وبه خطر انداختن امنیت روانی جامعه بیانجامد انوقت نباید انتظار داشته باشیم که فرزندانمان شهریار و حسابی و طباطبایی بار بیایند .
درست است که مسئولان شهر تبریز چندین دهه است دچار نوعی سردر گمی شده اند و یا به عبارتی با اینکه خودشان دلشان می خواهد و تلاش میکنند اما نمی توانند کاری مثمر و پایدار و ماندگار برای نسلهای اینده این شهر انجام بدهند چون ظرفیت فکری اش را ندارند این نسل از مدیران دیگر تمتم شده اند و حاضر هم نیستند که به جوانان بها بدهند پروژه های غیر مطلوب مثل کنارگذر شمالی ( اتوبان پاسداران ) و پل کابلی دروازه تهران تحویل مردم می دهندفکر می کنند که کار بزرگی انجام داده اند و در خیابانها و کوچه های کم عرض مجوز احداث برج و اپارتمان سازی می دهند بدون انکه در مورد میزان مصرف اب و تولید فاضلابو توان گازرسانی و ترافیک و پارکینگ این همه ماشین اهالی این ساختمانهای جدید و فضای سبز و محل استراحت وارامش شهروندان فکری کرده باشند .
تازه گی ها هم مد شده که هرجا که داد مردم از طولانی شدن پروژه ها گوش فلک را پر کرد یک تابلو گران قیمت از جیب همین مردم بزنند که از اینکه این پروزه دیرکرد سه ساله دارد مارا ببخشید به همین راحتی شب را با خیال راحت و وجدان اسوده می خوابند اقای مسئول این چند سال که مردم خاک خورده اند چی میشود بدانید که این عمل شما بدونن پاسخ نخواهد ماند و مردم با رفتار اجتماعی در جای دیگر تلافی این عمل شما را میدهند شما فکر می کیند که مردم نمی دانند مثلا با ریختن اشغال داخل خیابان و دیرکرد در پرداخت عوارض و ....
جالب اینکه شهری که مسئولینش ادعا دارد که تبریز شهر اولین هاست بهترین دانشگاه و بهترین مهندسان را دارد (که واقعا همینطور است )سه دهه است که نتوانسته موضوع ساده ای مثل بالا و پایین افتادن در پوش ابرو ها و فاضلاب ها از کف خیابان را در خیابان های شهر حل و فصل نمایند .هنوز در این شهر ما مشکل جمع اوری اشغال داریم هنوز مشکل تامین اب داریم هنوز مشکل دفع فاضلاب داریم .و هزاران مشکل دیگر .
این مدیران شهری ما با صرف وقت گرانبهای خود و گماردن نیرو و نصب تراکت و انهمه تبلیغات نتوانستند بساط بلال فروشیها را از کنار استخر ایل گلی بر چینند تازه خرابترش هم کردند از این مدیرا ن چرا باید انتظار داشته باشیم که پیاده رو هارا برای عبور و مرور عصرانه زن و بچه ما پاکسازی بکنند چرا باید انتظار داشته باشیم که چهارراهها و میادین را از دست این بساطیها نجات بدهند چون این مدیران شهری ما برای این کار اموزش ندیده اند و استراتژی ندارند و اکثر کارهایشان فقط حالت مسکن و تبلیعاتی دارد .
به قول اقای محمد مطهری:
مروري بر صفحات حوادث نشان ميدهد که تا پاي قتل و غارت و تجاوز و سرقت مسلحانه و اسيدپاشي و کلاهبرداريهاي ميلياردي در ميان نباشد اساسا در عرف ما حادثه اي رخ نداده وعنوان جرم صدق نميکند. بنابراين در برخورد با يک راننده يا موتورسوار هتاک که مثل نقل و نبات بر اثر اشتباه يک عابر يا راننده، در حضور ديگران رکيک ترين کلمات را نثار او ميکند و يا به بانويي حتي در حضور شوهر وي متلک گفته و يا تنه ميزند، دو راه بيشتر وجود ندارد: يا بايد سکوت کرد تا وقتي آن فرد هتاک دهانش را ببندد و يا شخصا بايد عکس العمل نشان داد و البته در اين صورت بايد تمام تبعات غيرقابل پيش بيني از جمله زخم چاقو – که متأسفانه حمل آن براي جوانان در ايران بر خلاف بسياري کشورها ممنوع نيست ـ و يا حتي مرگ احتمالي را به جان خريد. (نمونههايي از قتلهايي که با يک متلک يا مزاحمت تلفني آغاز شده و يا بر سر رعايت نکردن نوبت در نانوايي يا بنزين رخ داده ميتوان سراغ داد (قدس، 18 ارديبهشت 84 ؛ اعتماد، 2 اسفند 86). بديهي است موتورسوار يا راننده هتاک از يادداشت شدن شماره موتور يا اتومبيلش هيچ باکي ندارد زيرا قانوني وجود ندارد تا کسي به خاطر شنيدن ناسزا يا متلک بدان متوسل شود.
البته همين راننده اگر به عربستان برود اساسا فکر تعرض هم به ذهنش خطور نميکند. آيا در عربستان قدم به قدم مأمور ايستاده است؟ هر ساله دهها زندان ساخته ميشود؟ هر روز صدها دست قطع ميشود و صدها نفر اعدام ميشوند؟ البته چنين نيست. رمز موفقيت آنها با همه اشکالاتي که ممکن است داشته باشند اين است كه به گونهاي عمل كردهاند كه هر متخلفي، هم در تخلفات کوچک و هم در تخلفات بزرگ، قبل از انجام جرم يا تخلف چندين بار به عاقبت امر ميانديشد. .
..... علت اصلي اين نظم و انضباط اين است که متوليان برقراري نظم در آن کشورقبلاً به رانندگان فهماندهاند كه در عين احترام كامل به آنها، آنجا كه سخن از جان و آسايش مردم است هيچ تخلف کوچکي وجود ندارد و هيچ اغماضي هم در کار نيست. اين رانندگان لايي نميکشند زيرا ميدانند در اين صورت سرنوشتي بهتر از سرنوشت دو خودرو بسيار گران قيمت بدون سقفي که در بزرگراه لايي کشيده و با يکديگر کورس گذاشته بودند در انتظارشان نيست. آن دو بدون آنکه با خودرو ديگر يا عابري برخورد کرده باشند صرفا به خاطر کورس گذاشتن در زير يک لودر قرار داده شده و له شدند.
(به نقل از سایت تابناک تاریخ 23 اردیبهشت 87 کد خبر 10602)
علی رغم وجود این ناهنجاری ها در عملکرد مسئولان و اقشاری از مردم و شهروندان دلیل نمی شود که ما خودمان قاضی بشویم و بخواهیم که قانون را خودمان اجرا کنیم و عابر پیاده را که به علت نبود پل مخصوص عابر پیاده در فلکه ایل گلی و کمربندی ازادی و اتوبان پاسداران و خیابان راه اهن و صدها جای دیگر هر روز ناچار است بچه اش را به مدرسه انسوی خیابان ببرد مجازات کنیم و نگذاریم که راحت به انسوی خیابان برود چرا ان مادر و کودک باید همیشه دچار نوعی ترس و استرس باشد( چون هنوز از اقوام شهردار به حمد خدا در این نقطه نمرده اند وکسانی که طی سالیان گذشته مرده اند از اشنایان مسئولان شهری نبوده اند و مردم عادی و سربزیر بوده اند ) ما قطعا می دانیم که با این کارمان امنیت روانی ان مادر و کودک را به خطر می اندازیم .
ولی غافل هستیم که همین کودک روزی در این استان استاندار و فرماندار و مسئول و شهردار و ... خواهد شد و انوقت همین اداهارا به نوعی سر مردم که شاید ما باشیم خواهد اورد .
ما وقتی که در کنار کودک خود به کسی بدون دلیل ناسزا می گوییم و یا قانون و نوبت در خرید را رعایت نمی کنیم و یا به راحتی اشغال را از ماشین به بیرون پرت می کنیم ویا جلوی مغازه را ملک شخصی خود می پنداریم به ارباب رجوع به چشم یک نوکر و مظلوم و بی زبان نگاه می کنیم و یا به راحتی پشت موبایل دروغ می گوییم ویا پول مردم را می گیریم و خودرو معیوب و ناقص تحولیش می دهیم انهم با تاخیرات غیر موجه و سرکاری نا خود اکاه کسانی را به جامعه اینده تحویل میدهیم که حقوق دیگران از جمله خود مارا پایمال خواهند کرد و حتی امکان دارد حق فرزندی را نیزرعایت نکنند . وقتی که ما در ثبت نام مدرسه یا دانشگاه و اخذ مجوز از شهرداری اولین فکر و ذکرمان این است که دنبال یک نفر اشنا میگردیم ایا نباید طرف دعوای ما دنبال یک اشنای بزرگ باشد و بخواهد که با فامیل بازی حق مارا پایمال کند و انوقت فریاد می زنیم که در این کشور فریادرسی نیست خدایا حق تقدم با عابر پیاده است یا گاری .
جالب است که ناله فغان برمی اوریم که عزت نفس و احترام به بزرگتر و عواطف انسانی را کشته اند ای مسلمانان کمک کنید مسلمانی رفت اگر کمی انصاف داشته باشیم قبول میکنیم که بسیاری از از این بلاهارا ما خودمان تولید کرده ایم و یا پدرانمان انرا بوجود اورده اند و ما اکنون مزه انرا می چشیم همانطور که تاوان بسیاری از اعمال خلاف ما را نوه های ما پرداخت خواهند کرد چون ما خودمان به دست خود این بلا را سر خود اورده ایم بایستی بدون سروصدا و شبانه غزل خداحافظی را بخوانیم وفاتحه ......
مثل ما همانند کسانی است که داخل یک کشتی نشسته اند و هرکدام دانسته یا ندانسته با غرض ویا بدون غرض در حال سوراخ کردن این کشتی با انواع امکانات در دسترس ودر حد توانایی خود هستند غافل از اینکه اگر این کشتی غرق شود همه نابود خواهند شد .و خشک وتر باهم خواهد سوخت. همان اتفاقی که الان در تبریز افتاده است و همه به اتش ندانم کاری های مسئولان و شهروندان حال وگذشته و جاری و ماضی شهر تبریز داریم می سوزیم ومیسازیم . البته شهرسازی و اجرای پروژه ها و وضعییت نامطلوب ترافیک و معماری تبریز و بی توجهی به اثار و بناهای تاریخی تبریز چیزی نیست که به این راحتی از کنارش گذشت و من انرا در فرصت های اینده اگر عمری باشد به صورت دقیق و کامل بیان خواهم کرد.
اما چند پیشنهاد :
به همان اندازه که احساس تعرض به حقوق دیگران بدون احساس گناه و فارغ از هرگونه پیگیری و بدون ترس از مجازات دارای ریشه و عمق تاریخی است حل آن نیز نیاز به تلاش و پیگیری در طول نسلها و سالهای متمادی دارد.ما باید اموزش ببینیم از کودک و بزرگ و پیرمردو پیرزن و نوعروس و نوجوان و جوان در این نهضت ملی شرکت کنیم منتهی آموزش های ما در مدرسه برخلاف متد معمول در غرب مبتنی بر مشارکت طلبی و همکاری دانش آموزان نیست. و تلویزیون به عنوان بهترین جایگاه آموزشهای عمومی برنامه ای اصولی برای طرح و آموزش این مسایل ندارد. هر چند نیاز به آنها در بعضی حوزه ها مثل رفتارهای شهری باعث شده ولو به قیمت هزینه کردن از جیب شهرداری و در چهارچوب تیزرهای تبلیغاتی این آموزشها را جدی بگیرند.
بنابراین آموزش و پرورش و صدا و سیما باید آموزش رفتارهای اجتماعی را به عنوان بخشی مهمی از رسالت خود بشمارند و مهمترین نقش را در این مورد برعهدی بگیرند. مثل کشور ژاپن به کودکان ما بیاموزند که چگونه به پیرمردان و پیرزنان احترام بکنند و مقررات جامعه را رعایت بکنند و راههای عملی انرا اموزش بدهند فقط ذکر فواید اثری ندارد .
امام خدا بیامرز میگفت "صدا و سیما باید مثل یک دانشگاه عمل کند." چون اهمیت صحبت کردن آنی یک وسیله بنام جعبه جادو را با یک ملت درک کرده بود. ولی ما سالیان سال است که شاهدیم صدا و سیما مثل یک آشپزخانه آنهم از نوع بین راهی عمل میکند. بعد از سیستم صحیح آموزش و پرورش برای هدایت نسل آینده، هیچ وسیله ای برای آموزش عمومی یک ملت گرفتار و اصلاح ناهنجاریها در کوتاه مدت، موثرتر از تلویزیون نیست
2-پیشنهاد می کنم ایجاد فضای محدود برای طرح ترافیک جدید تبریز در وسط خیابانهای تبریز با اتوبوس رایگان که تقریبا مشابه احداث قفس داخل شهر می ماند و ظاهرا تاحالا هشت نفر جان خود را در این مسیر از دست داده اند برچید ه شود (فردی که در حال پرش از روی این نرده ها بود تا به انطرف خیابان راه اهن نزدیک چهارراه خطیب برود در دم با برخورد یک ماشین فوت کردند قطعا این حادثه اول و اخرش نخواهد بود ) و به جای ان از طرح اتوبوسهای برقی یا ترن هوایی مدرن و پیشرفته مثل تمام ممالک پیشرفته استفاده شود تا هم فضای سبز از بین نرود و هم از فضای بالای خیابا نها استفاده مفید به عمل اید . چرا ما نمی توانیم دورتر از دماغمان را ببینیم .ایا ملت ما حق استفاده از تکنولوژی روز جهان را ندارد . استفاده از ترن با سرعت بیش از 300 کیلومتر حق طبیعی ماست .چقدر باید منتظر بمانیم تا کسی در تهران به این فکر بیفتد بعدش تانکورایش را ما به تبریز بیاوریم.
مگر ما در عهد بوق هستیم که داخل خیابانها حصار درست می کنیم ببینید چقدر عقب مانده و غیر فنی هستیم کاری که در تهران در بیست سال پیش اجرا شده از همان کار غلط یک کپی کج و غلط تهیه می کنیم به خورد مردم می دهیم. عزیزان من توجه ندارند که خیابانهای تهران عریض و بزرگ است در حالی که خیابان امام تبریز از 50 سال پیش تا حالا فرقی نکرده است و خودتان ترافیک موجود را ببینید و به طرحتان افتخار کنید .
3. ایجاد امنیت روانی در جامعه کاری است که باید توسط دستگاه قضایی و پلیس و با همکاری صدا و سیما به صورت مشترک و توسط افراد متخصص انجام گیرد و در اجرای آن هیچ گونه تخفیفی به هیچ کس داده نشود و طوری اجرا شود که همه مردم جامعه برخورد با مجرم و متخلف را عینا ببینند. متاسفانه در کشور ما یا قوانین وضع شده دارای ضعف هستند و یا اینکه در مرحله اجرا به درستی اجرا نمی شوند.
این نوع رفتار که هر کسی تنها به کسانی که میشناسد احترام میگذارد، مختص زندگی روستایی است که در آن تمام اهالی روستا همدیگر را میشناسند و به هم احترام می گذارند. تمدن چند هزار ساله ما نیز به همین شکل سپری شده ایل و ایلاتی زندگی کردن بد نیست اما زندگی در شهر علم و اگاهی به روشهای نوین و خلق مقررات زیادی برای مراعات حقوق دیگران دارد . وبه همین دلیل وقتی افراد یک روستا یا شهر کوچک دور هم جمع می شوند تا در شهرهای بزرگی مثل تهران و تبریز زندگی کنند، بدلیل عدم آموزش شهرنشینی، نمی دانند که حالا باید با افرادی که نمیشناسند چطور رفتار کنند؟
4-در ساخت واجرای پل های عابر پیاده از تکنولوزی روز و پله برقی استفاده گردد و این پله ها همیشه کار بکنند نه اینکه یک طرفش ثابت بماند و یک طرفش کاربکند مثل پله برقی پل عابر بازار که اکثرا یک طرفه کار میکند .استفاده از امکانات شهری حق مسلم تمام شهروندان تبریزی است .
5- پارک بزرگ ایل گلی نه تنها متعلق به کل آذربایجان بلکه با توجه به پیشینه تاریخی متعلق به تمام ایرانیان است پس در حفظ و پایداری ان بکوشیم و مسئولان دست از کج سلیقه گی و رفتار های غیر مسئولانه با پارک بزرگ ایل گلی ( شاهگلی ) بردارند و از ساخت و سازهای بی مورد و نصب ابزار الات پول جمع کنی با صداهای ناهنجار جلو گیری به عمل بیاورند .اینجا علاوه بر اینکه به محل جذب گردشگر از تمام نقاط ایران تبدیل شده یک زمانی مکانی دنج برای استراحت و ارامش و ورزش و نرمش بازنشسته گان بود(که یک عمری را در این مملکت خاک خورده اند و خدمت کرده اند) ارامش و اسایش این پارک را با میمون بازی و سر و صدای ناهنجار تبلیغات دختر مار کش و مارگیر هندوستانی به خطر نیندازیم . ایا اگر خانه شهردار محترم در همین روستای ایل گلی و یا نزدیک باغلار باغی ( اسم بدون مسمای باغ بدون یک درخت اسم کچل را میگذارند زلیخا)و کوی فروس و یاغچیان بود واقعا اجازه میدادند با این بلند گو های گوش کر کن به تبلیغ های غیر فرهنگی با این صداهای نتراشیده و نخراشیده بپردازند مگر شهرداری علاوه بر فروش زمین هوا و فضای پارک را نیز فروخته اند . اخر انصاف هم نصف دین است .
6- از مردم فهیم و بزرگوار وشهیدپرور و غیور تبریز نیز در خواست میکنم علی رغم تمام این مشکلات بیایید از امروز با استعانت از خدواند مهربان مهربان مهربانان چشمها را بشوریم و با یک نگرش جدید به شهر و جامعه نگاه کنیم با استفاده از فضای معنوی موجود به علت حلول ماه مبارک رمضان( که بر تمامی شما حلول این ماه مبارک باشد) دلها را از کینه پاک کنیم و به همه شهروندان با دید یک دوست و همانند یک اشنا نگاه کنیم و کار شان را راه بندازیم و با همه افراد جامعه طوری رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود.
6- برای حسن ختام جا دارد باز هم از نظرات اقای محمد مطهری استفاده کنیم : اساسا نگاه اسلام به گناه، الهام بخش نحوه صحيح مقابله با تخلفات است. خداوند در قرآن در مورد برخي گناهان مانند خوردن مال يتيم، به جاي فرمان به انجام ندادن به نزديک نشدن (لا تقربوا مال اليتيم الا بالتي هي احسن ـ انعام/ 152) فرمان ميدهد. اسلام نميخواهد کسي حتي به خوردن مال يتيم فکر کند، چه رسد به اينکه چنين عملي را مرتکب شود. اتفاقا هشدارهاي قرآن در مورد مال يتيم از جمله آيه دهم سوره مبارکه نساء، مسلمانان را چنان محتاط کرد که به افراط افتاده و از ترس خوردن مال يتيم براي آنان سفره جداگانه ميگستردند که بعدآ از اين افراط منع شدند. نيز آنچه در اسلام شديدترين گناه معرفي شده است کاملا قابل توجه است. شديدترين گناه نه قتل است و نه غيبت و نه زنا، بلکه به فرموده امير المؤمنين (ع) گناهي است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد (کلمات قصار/477).
کاش مشکل درباره آستانه تخلف، تنها اين بود که ازتعليمات اسلامي دور افتادهايم. متأسفانه دراين مورد هم، فرمايش ديگر اميرالمؤمنين(ع) در لحظات آخر عمر محقق شده است آنگاه كه فرمود: مبادا غيرمسلمانان در عمل به قرآن از شما پيش بيفتند (نهج البلاغه، نامه 47). چندي پيش يک مآمور پليس در يک کشور غربي معرفي و محاکمه شد. پس از مراقبتهاي نامحسوس معلوم شده بود که اين شخص در ساعات غير کاري که لباس فرم به تن نداشته، چند بار بي جهت از دختران نوجوان ادرس پرسيده و صورت خود را بيش از اندازهاي که در هنگام پرسيدن آدرس معمول است به صورت آنان نزديک کرده است، بدون آنکه تماسي حاصل شود. (تورنتو استار، 2 نوامبر 2006).
7- بیاید قبول کنیم که طبق مقررات جاری حق تقدم با عابر پیاده می باش
مسئولان به مردم چه آموختهاند؟ (بخش يازدهم
عنوان مقاله حاضر دو گونه ميتواند تعبير شود: يکي اينکه مسئولان براي آموزش مردم در همه زمينهها از جمله رفتارهاي اجتماعي چه کرده و ميکنند و ديگر آنکه مردم با نگاه به رفتار مسئولان چه چيزهايي ميآموزند. ريشه برخي از رفتارهاي نامناسب اجتماعي را ميتوان در کاستيهاي اين دو حوزه يافت. بحث کنوني به اولين مطلب يعني چگونگي آموزش رفتارها در کشورمان اختصاص دارد و مراد از مسئولان در سياق اين مقاله اعم از مسئولان سياسي است.
عدهاي گمان ميکنند که ريشه مشکلات رفتاري ما ايرانيان فقط اين است که «مي دانيم ولي عمل نميکنيم»؛ ميدانيم آشغال ريختن در معابر يا پارتي بازي در ادارات کار نادرستي است ولي باز انجام ميدهيم. بله، در مواردي امر بر همين منوال است و اصلاح اين امر راهکارهاي خود را دارد که نظارت، قاطعيت و نيز آگاهسازي جامعه نسبت به عواقب ظلم به حقوق ديگران و در واقع «خودزنيها» ـ به تعبيري که در مقاله دهم ذکر شد ـ از جمله آنهاست. اما موارد بسيار زيادي را ميتوان سراغ داد که عمل نميکنيم چون «نميدانيم»؛ انجام نميدهيم چون «آموزش نديدهايم».
علاقه به «کلي گويي» در کشور ما کم نيست و گاهي چنين پنداشته ميشود که با تکرار پشت تکرار عبارات کلي از قبيل «با هم مهربان باشيم»، «حق يکديگر را پايمال نکنيم»، «امر به معروف و نهي از منکر کنيم» و... کمک بزرگي به اصلاح جامعه شده است. در اصلاح رفتار اجتماعي اکتفا کردن به بيان کليات و غرق شدن در عالم کلي گويي خطايي است بزرگ و در واقع متوقف ساختن آموزش در اوايل راه است. همين امر يعني روشن نساختن موارد و مصاديق کلياتي که معمولا همه ميدانند، يکي از عواملي است که به گمان من، رفتار اجتماعي ما را عقب نگهداشته است. توضيح مطلب را با يک مثال آغاز ميکنم.
اغلب ما دربارۀ فوتبال اصول زيادي ميدانيم: از موقعيتها بايد استفاده کرد، تعويضها بايد به موقع انجام شود، بايد مراقب ضد حمله حريف بود، خط دفاع در آفسايدگيري بايد هماهنگ عمل کند و چندين اصل ديگر. اما چرا کسي براي مربيگري يک تيم دسته چهارم و يا حتي يک تيم فوتبال دبيرستاني از ما دعوت به عمل نميآورد و چرا مربيگري تيمها به دست گزارشگران فوتبال که اين اصول را بسيار بهتر از ما ميدانند سپرده نميشود؟ دليل آن روشن است، اطلاع از همه اين کليات لازم است اما يک تيم براي تيم شدن نياز به دانستن و پياده کردن ظرايف و دقايق هم دارد و اين کار با تکرار و يادآوري اصول کلي حاصل نميشود.
همه ميدانيم که بايد به کودکان احترام بگذاريم اما تا وقتي مصاديق آن به روشني و ترجيحا به نحو تصويري براي جامعه تبيين نشود نبايد تغيير محسوسي را انتظار داشت. ما در کودکي شايد چنين تجربهاي کرده باشيم که وقتي در يک مجلس همراه با بزرگترها به احترام يک تازه وارد بلند شده و خود را براي دست دادن با او حاضر کرده بوديم، فرد تازه وارد به دليل کوتاه بودن قد ما و کم توجهي، با ما دست نداده و بدون توجه گذشته است.
اگر اين را تجربه نکرده باشيم شايد به چشمان نگران يک کودک چهار پنج ساله هنگام توزيع چاي يا غذا در مجالس توجه کرده باشيم که سيني توزيع را با چشمانش تعقيب ميکند تا ببيند آيا به او هم تعارف کرده و با او معامله يک فرد بزرگتر را خواهند کرد يا خير. عبارت کلي «به کودکان احترام بگذاريد» ذهن افراد جامعه را که هر کدام دهها مشغله ذهني دارند به اين ظرايف رفتاري به ظاهر کم اهميت و در واقع شخصيت ساز متوجه نميکند.
وقتي سخن از آموزش به ميان ميآيد اغلب به ياد آموزش دادن کودکان در مدارس و خانواده ميافتيم. لزوم تربيت صحيح کودکان ضرورتي است انکارناپذير، اما آيا اگر ما بزرگترها نحوه دقيق رفتار با کودک را نياموزيم و يا کودکان خلاف آن چيزي که ميآموزند در رفتار ما ببينند اين آموزشها ره به جايي خواهد برد؟ ما که ديگر قرار نيست به مدرسه برويم؛ پس چه کسي ميتواند مصاديق رفتار درست را به ما يادآوري کند؟ بله، ما به مدرسه نميرويم اما به تعبيري، دوره دانشگاه ما تمام نشده است. امام (ره) با فراستي که داشت تلويزيون مطلوب را «دانشگاه» ناميد؛ آرزويي که هيچگاه چنانکه بايد تحقق نيافت.
افراط در کلي گويي و غفلت نسبي از ارائه مصاديق، کمتر حوزهاي در اطراف ما را باقي گذاشته که کمبود آموزش در آن خودنمايي نکند. براي آنکه فقر آموزش رفتاري بهتر نمايان شود مثالهاي مختلفي را در قالب سه نوع رفتار اجتماعي توضيح ميدهم.
«دسته اول» رفتارهايي است که همه در زندگي روزمره کم و بيش با آن سر و کار دارند که نحوه برخورد با کودکان از اين قبيل است در کنار صدها مثال ديگر. به زيارت ائمه عليهم السلام هم که ميرويم مشکل رفتاري وجود دارد. عدهاي تصور ميکنند بدون لمس ضريح ولو به قيمت آزار و هل دادن ديگران زيارتشان قبول نميشود. برخي ديگر هر وقت دلشان خواست در چند متري ضريح با صداي بلند تقاضاي صلوات پشت صلوات ـ که حتما بايد از قبلي بلندتر هم باشد! ـ ميکنند و آرامش و تمرکز کساني را که در حال التجا و تضرع اشکي در چشم داشته و در آن شلوغي با امام خود خلوت کردهاند بر هم ميزنند.
مثال ديگر نحوه حاضر شدن مردم در صحنه حوادث است. ساختماني فرو ميريزد يا خانهاي آتش ميگيرد. يک مشکل هميشگي اين است که امدادرسانان در ازدحام جمعيت خود را چگونه به محل حادثه برسانند. به مردم آموزش داده نشده که در چه موقعيتهايي کمک آنان موثر و در چه مواقعي بزرگترين کمک آنان ترک محل حادثه است.
گهگاه از رفتار تماشاگران گله ميشود اما آموزشي در کار نيست. ناهنجاريهاي رفتاري تماشاگران همه مربوط به از جا کندن صندلي ورزشگاه نيست تا بگوييم تماشاگر رفتار صحيح را ميداند و فقط عمل نميکند. وقتي تيمي از کشورمان با تيمي از کشور بيگانه بازي ميکند رفتار صحيح ما در قبال آن تيم چيست؟ مثلا يار حريف ميخواهد در بسکتبال پنالتي پرتاب کند. وظيفه ما به عنوان تماشاگر در اين لحظه چيست؟ ساکت بمانيم؟ آنقدر سر و صدا و احيانا هو کنيم تا حواسش پرت شود؟ اگر بازيکن کشور بيگانه يک پرتاب عالي انجام داد او را تشويق کنيم يا نکنيم؟ ما حتي هنوز به برخي بازيکنان فوتبال ـ گاهي در سطح ملي ـ نتوانسته ايم ياد بدهيم که پس از اعلام پنالتي به داور اعتراض نکنند.
اتفاقا تجربه نشان داده است که ظرفيت مردم براي آموزشهاي مختلف بسيار بالاست، حتي در مورد تماشاگران که به خاطر هيجانات ممکن است غير قابل کنترل به نظر آيند. وقتي فردي دلسوز نسبت به آموزش تماشاگران «تيم فوتسال علم و ادب مشهد» همت گماشت با استقبال و موفقيت زيادي مواجه گرديد.
وقتي دستاورد جديدي از تکنولوژي وارد کشور ميشود معمولا فرهنگ استفاده اش به جامعه آموخته نميشود، مخصوصا با توجه به اينکه ما به عنوان مسلمان وظايف ديني خاصي داريم. مثلا در مورد استفاده از اينترنت چه آموزشهايي به مردم داده شده است؟ همين که کسي خود را از گناهان چشم حفظ کرد به اين معناست که استفاده او از اينترنت به نحو صحيح صورت ميگيرد؟ به صرف تکرار «بايد از اينترنت به طور صحيح استفاده شود» چه کمکي به اصلاح رفتاري در اينترنت ميشود؟ (در اينجا هم نکات فراواني است که مجال ذکر آن نيست. بيان مصاديق غريبه نوازي (مقاله دهم) در دنياي مجازي خود يک بحث مستقل است).
حتي گاهي در فرا گرفتن آداب اسلامي هم به کليات اکتفا ميشود. ميدانيم نبايد به غيبت گوش کنيم. اما در مواجهه با غيبت چه کنيم؟ مستقيما به طرف مقابل بگوييم غيبت نکن؟ سخنش را قطع کرده مطلب ديگري پيش بکشيم؟ اگر قرار است مجلس غيبت را ترک کنيم به چه نحو اين کار را انجام دهيم؟ به نحوي که ديگران بفهمند؟ با چه حالتي؟ گشاده رويي يا خشم يا به حال عادي؟ (دغدغه مسلمان فقط اين نيست که خودش را از گناه نجات دهد، بلکه تأثيرگذاري به بهترين وجه به خاطر احساس مسئوليت نسبت به ديگري نيز موضوعيت دارد).
حال به سراغ نادانستههاي رفتاري ما در «دسته دوم» ميرويم؛ يعني آنجا که با يک رفتار ناصحيح مواجه ميشويم و ميخواهيم عکس العملي نشان دهيم. اينجا هم به دليل فقدان آموزش رفتاري، هر کس به اجتهاد و تشخيص خود وارد ميدان ميشود.
فرض کنيد خودروي جلويي ما بدون آنکه راهنما بزند مرتبا تغيير مسير داده به نحوي که با زحمت از تصادف با او خود را ميرهانيم. در اين حالت اگر پشت چراغ قرمز بعدي در کنار آن خودرو قرار گرفتيم چه کنيم؟ چيزي نگوييم؟ چشم غره برويم؟ سري تکان دهيم؟ اعتراض و توهين کنيم؟ در چهارراه بعدي جلويش پيچيده يا ترمز زده، تلافي کنيم؟ يک راه هم اين است که با حسن ظن برخورد کرده مؤدبانه بگوييم: «ظاهرا راهنماي شما کار نميکند»؛ يعني فرض را بر اين بگيريم که او به وظيفه اش عمل کرده است و اگر هم چنين نبوده به هر حال او را متنبه کرده ايم. شايد جمله بهتري بتوان پيدا کرد اما اينکه بهترين راه چيست نياز به آموزش دارد.
کسي در خيابان آشغال ميريزد. مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در اينجا عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟
اما گاهي مسأله پيچيده تر است. رفتار اشتباه در مقابل يک عده رخ ميدهد نه در مقابل يک فرد، مثل کسي که بي نوبت وارد صف بنزين ميشود. در اينجا چه بايد کرد؟ وانمود کنيم که نديده ايم؟ به طور جمعي اعتراض کنيم؟ بوق طولاني بزنيم؟ آيا اگر افراد جامعه آموزش ديده باشند و همه عکس العمل آرام ولي مشابهي از خود بروز دهند احتمال تکرار چنين قانون شکنيهايي کاهش نمييابد؟ (در مقاله سوم گفتيم يکي از مشکلات اين است که حوزه دخالت پليس در اينگونه موارد روشن نيست. اين موارد را مردم بايد حل کنند يا پليس؟ آيا کار بايد به زد و خورد بکشد تا پليس دخالت کند؟).
ما گاهي نه تنها با رفتار ناصحيح مخالفت نميکنيم بلکه به آن دامن ميزنيم. فردي ميگويد مسير تهران تا مشهد را هفت ساعته طي کرده است. با اين فرد بي توجه که با جان خود بازي کرده و جان ديگران را هم به خطر انداخته، مثل يک قهرمان برخورد ميکنيم. به جاي بي اعتنايي يا نکوهش، ميگوييم باور نميکنيم و او هم قسم پشت قسم ميخورد تا سرانجام دو طرف بر سر هشت ساعت به توافق ميرسند!
مواردي که به جاي نکوهش تشويق ميکنيم زياد است. به همين دليل يک راه جمع کردن مردم به دور خود در فرهنگ ما بازي کردن با جان است، بدون آنکه کوچکترين تمهيدات ايمني رعايت شود. تک چرخ زدن در خيابان به دليل برخورد تشويق آميز برخي افراد جامعه يک هنر به حساب ميآيد. فراموش نکرده ايم که جوان 32 سالهاي که بدون لوازم ايمني لازم در روز 22 بهمن 85 از برج ميدان آزادي بالا رفته بود مورد تشويق قرار گرفت و دقايقي بعد به پايين سقوط کرده جان باخت.
ميرسيم به «دسته سوم». آنچه تاکنون گفته شد مربوط به آموزشهاي عمومي بود که جز عده بسيار قليل براي همه، از جمله نويسنده، کم و بيش لازم است. اما صنفها و اقشار مختلف بر حسب نوع تعامل خود با جامعه نياز به آموزش رفتار اجتماعي ويژه خود دارند.
در فرهنگ ما «راننده تاکسي» يعني کسي که داراي ماشيني به رنگ خاص و نيز گواهينامه است و خيابانها را هم بلد است. ديگر لازم نيست کسي به او آموزش دهد که اگر مسافر در را محکم تر از حد لازم بست چگونه بايد با او سخن گفت؟ اگر کسي کرايه نداشت چگونه بايد با او برخورد کرد؟ آيا راننده تاکسي حق دارد به مسافر به خاطر نداشتن پول خرد اعتراض کند؟ اينها ديگر بسته به ميل راننده است و آموزشي هم در کار نيست و راه براي انواع کشمکشها باز است.
به همين منوال، «منشي» يعني کسي که بلد است گوشي را بردارد و به داخلي وصل کند. آيا لااقل يک جزوه آموزشي دربارۀ آداب صحبت کردن در تلفن که خود چندين حالت دارد به او داده شده است؟ گاهي به مراکز زيارتي هم که زنگ ميزنيم که بپرسيم حرم تا چه زماني باز است با عجله پاسخي داده بلافاصله قطع ميکنند. (مواردي که رانندگان تاکسي، منشيها و ديگر اقشار از جهت منش اجتماعي درست عمل ميکنند، غالبا برآمده از شخصيت و تربيت خودشان است نه آموزشي که براي حرفه خود ديدهاند.)
«مصاحبه گر تلويزيون» يعني کسي که داراي روحيه اجتماعي است و سراغ افراد رفته مصاحبه ميگيرد، اما لزوما به او آموزشي در مورد حرمت افراد داده نشده است. آيا اگر کسي گفت "مصاحبه نميکنم" گزارشگر يا تدوين کننده حق دارد همين قسمت را در گزارش خود قرار دهد؟ آيا خبرنگار براي تهيه گزارش از مراکز مشاوره حق دارد صداي کسي را که به خيال خود دارد به طور خصوصي با يک مشاور صحبت ميکند براي دهها ميليون انسان پخش کند (مثل گزارش اخير در اخبار 19:15 از مرکز مشاوره 129)؟ آيا آشنايان صدا را نميشناسند و فقط بايد تصوير باشد تا او را بشناسند؟ (آبرو در کشور ما از فقر قانوني و آموزشي شديد رنج ميبرد و گاهي درست برعکس عمل ميشود که توضيح نقضهاي مکرر آن توسط نهادها و سازمانهاي متعدد، خود مقالهاي مستقل ميطلبد).
«گوينده خبر» يعني کسي که ميتواند بدون لکنت با صداي مناسب اخبار را بخواند. گاه ميبينيم گوينده اخبار و خبرنگاري که به طور زنده گزارش ميکند در ميان کلام هم ميپرند، امري که در روايات به مجروح ساختن صورت ديگري تشبيه شده است. در اينجا قاعدهاي وجود دارد که براي پرهيز از تصادم کلامها هر کدام بايد در پايان کلامش نام طرف مقابل را به علامت پايان سخنش ببرد اما همين قاعده ساده ظاهرا آموزش داده نشده است.
«مأمور» يعني کسي که بلد است با دستبند متهم را از خانه اش به کلانتري بياورد. آيا به او راه حفظ آبروي متهمي که به خاطر «نداشتن» کارش به بازداشت کشيده، آموزش داده شده است؟ حتما بايد او را با دستبند از محله عبور داد؟ آيا به کسي که اختيار دارد افراد را ممنوع الخروج کند نحوه و زمان اطلاع دادن به فرد مورد نظر هم آموزش داده شده است ؟ جايي بهتر از فرودگاه آنهم در لحظه آخر براي مطلع ساختن از ممنوع الخروج بودن افراد وجود ندارد؟ آيا به افسران راهنمايي که از داخل ماشين به رانندگان تذکر ميدهند لحن سخن گفتن با مردم آموزش داده شده است؟ آيا خانوادههاي زندانيان که به ملاقات عزيزان خود ميروند با مأموران مؤدب و آموزش ديده مواجه ميشوند؟
«کارمند مخابرات» يعني کسي که امور فني مخابرات را ميداند. وقتي به خانهاي زنگ ميزنيد، نوار چنين ميگويد: «تلفن مورد نظر "به علت بدهي" قطع ميباشد». چرا هر کس زنگ ميزند بايد علت قطع تلفن را که شايد ناشي از فقر دارنده خط تلفن باشد بداند؟
«خادم مسجد» يعني کسي که درهاي مسجد را در ساعات معين باز کرده و مراقب مسجد باشد. آيا به او نحوه مواجهه با کودکان که در اولين روزهاي تمرين عبادت با او مواجه ميشوند آموزش داده شده است؟
چرا راه دور برويم. من به عنوان يک روحاني که لباس دين به تن دارم در جامعه پيچيده کنوني چگونه بايد رفتار کنم؟ چهارده سال پيش که عمامه بر سر گذاشتم آيا کسي به من جزوهاي داد که براي حفظ حرمت اين لباس در صدها موقعيت مختلف چگونه بايد رفتار کنم؟ اگر عدهاي جوان مشغول بازي بودند اگر لباسم را درآورده با آنها مشغول بازي شوم وهن روحانيت است يا خدمت به روحانيت؟ در پشت فرمان وقتي تعداد زيادي از مردم در سر چهارراه منتظر ماشين هستند بايستم يا بي تفاوت بگذرم؟ اگر ايستادم و در ميان مسافران خانم بد پوششي هم سوار شد چه؟ در اين حالت وظيفه ام چيست؟
آيا وظيفه دارم به پارک محل سري بزنم و با جواناني که در عمرشان حتي يک بار هم با يک روحاني همسخن نشدهاند حرف بزنم؟ اگر مجال صحبتي دست داد چه بگويم و چه نگويم و از کجا آغاز کنم؟ (فرد موثقي نقل ميکرد که شهيد مطهري قبل از انقلاب در يکي از سفرهاي خود به اصفهان جلسه پرسش و پاسخ در يک منزل با دانشجويان و فضلا را در ساعت 11 شب زودتر از موعد به پايان برد. از شاگرد اصفهاني خود خواست او را به پارک ببرد و وقتي به ايشان گفته شد که در آنجا علنا شرب خمر ميکنند و رفتن يک روحاني به آنجا صلاح نيست در رفتن بيشتر مصر شد. شهيد مطهري عمدا از جلوي کساني که علنا شرب خمر ميکردند عبور کرده و با سعه صدر و روي خوش با آنان برخورد کرده بود. حتي خطاب «بفرما حاجاقا»ي آنها را هم با مزاحي پاسخ گفته بود).
من آنچه به عنوان روحاني انجام داده ام به سليقه خودم بوده است چون آموزش جزء به جزء رفتار اجتماعي نديده ام. شايد کارهايي تا آخر عمر انجام دهم و فکر کنم خدمت به روحانيت است ولي در واقع نباشد. آيا صحيح است کسي در زمان حکومت ديني با لباس دين در بين مردم راه برود و ظرايف رفتاري که ممکن است ندانستن برخي از آنها به قيمت قهر افراد با دين تمام شود به خود او احاله شده باشد؟ اگر روحانيوني ظرافتهايي را رعايت کرده و در جذب جوانان موفق بودهاند ناشي از تدبير، مطالعه و شايستگي خودشان بوده است و الا در حوزه ـ از برخي تدابير پراکنده که بگذريم ـ به کسي که قرار است با لباس دين در خيابان راه برود معمولا آموزش ويژهاي درباره ظرايف رفتاري در مواجهه با جوان و غير جوان داده نميشود و اگر هم هست من اطلاعي ندارم.
آنچه درباره لزوم پرداختن به مصاديق جزئي رفتار و اکتفا نکردن به بيان کليات گفته شد يکي از روشهاي قرآني است. «تقوا پيشه کنيد» در قرآن کريم مکررا آمده است اما قرآن به امثال اين دستورات کلي اکتفا نکرده و به جزئيات رفتاري نيز توجه کرده است با اينکه قرآن مخصوص آموزش رفتاري نازل نشده است. چرا نصايح لقمان حکيم به فرزندش در مورد امور جزئي يک به يک ذکر شده است؟ براي اينکه انسانها علاوه بر دستور العمل کلي، نياز دارند بدانند که در موقعيتهاي مختلف و جزئي چگونه بايد رفتار کنند و درجوامع پيچيده امروز اين نياز صد چندان است.
در مورد نحوه راه رفتن، اين امر به ظاهر غير مهم، در قرآن چندين تعليم بيان شده است. موارد ديگري مانند اينکه انسانهاي متقي اگر در هنگام راه رفتن مورد متلک گويي به تعبير امروز قرار گرفتند چه سخني بگويند (فرقان/63)، اينکه هنگام ورود تازه واردي به مجلس مردم جمع تر نشسته و به او جا بدهند (مجادله/11) در قرآن بيان شده است. در روايات بي شماري به امور جزئي رفتاري پرداخته شده است. مثلا به افراد توصيه شده که وقتي دو فردي که با هم انس دارند در مجلسي کنار هم نشستهاند فرد سوم بدون اجازه آنها در ميان آن دو ننشيند (بحار الانوار، ج 72، ص 418).
غالبا آموزش جدي در کشور ما منوط به گرفتار آمدن در يک بحران است و البته فقط بحرانهاي مادي به راحتي احساس ميشود. ما در گذشته هم عبارات کلي از قبيل «در مصرف آب و برق صرفه جويي کنيم» ميشنيديم اما خوشبختانه رسانه ملي امروز دريافته است که اين کلي گويي فايده چنداني ندارد و به آموزش جزء به جزء و دقيق درباره سايه بان داشتن کولر، طول کانال کولر، چگونگي تشخيص نشت آب، مقايسه مصرف بي رويه مردم ايران با مصرف ساير کشور ها، فاصله يخچال از ديوار، نگذاشتن غذاي داغ در يخچال و... روي آورده است. برنامههايي مانند «اول ايمني بعد کار» از همين روش آموزش مصداقي بهره ميگيرند و البته حوزه رفتار اجتماعي همچنان غريب است.
بي ترديد تاکنون کارهاي مثبتي هم در عرصه آموزش مصداقي مردم صورت گرفته که تلاشهاي مخلصانه جناب اقاي قرائتي با تکيه بر کلام وحي در اين ميان ميدرخشد ولي اين تلاش عظيم در برنامههاي تصويري و هنري در قالب آموزشهاي مستقيم و غير مستقيم مورد استفاده قرار نگرفته است.
جمع آوري نقاط ضعف رفتاري در کشورمان از عهده يک فرد و يک گروه برنميآيد و نياز به کمک اقشار مختلف دارد که به شناسايي ضعفهاي رفتاري در اطراف خود بپردازند. پس از شناسايي، با تکيه بر منابع اسلامي و استفاده از تجربيات مفيد امروز ميتوان به آموزش مصداقي مردم از جمله در فيلمها و سريالها و نيز در برنامههاي آموزشي کوتاه پرداخت.
اگر اين آموزشها در کنار و در بطن برنامههاي ورزشي، تفريحي، خبري و ساير برنامهها به نحو شايسته در صدا و سيماي ما گنجانده شود آنگاه ميتوانيم آرزوي امام (ره) در مورد دانشگاه بودن تلويزيون را براي اولين بار به عنوان يک الگو به دنيا عرضه کنيم. اين اقدام را ميتوان قدمي ديگر در اصلاح سيستم اطلاع رساني و به تعبير اين مقالات «ام المشکلات کشور» دانست.
در يک کلام، همه اتفاق داريم که بايد به قرآن برگرديم، همه باور داريم که از اصل خود دور افتادهايم، همه ميدانيم وقت طلاست، همه ميدانيم بايد به کودکان شخصيت داد، همه ميدانيم که آنچه بر خود نميپسنديم نبايد بر ديگران بپسنديم؛ مشکل ما ندانستن اين کليات نيست، مشکل ما اين است که قدم به قدم به ما نياموختهاند که در هر موقعيتي دقيقا چگونه بايد عمل کنيم.
مطالبي که گفته شد احتمالا اين پرسش را براي برخي خوانندگان پديد آورده که در کشور ما وضع آموزش رفتاري به مسئولان سياسي چگونه است؟ اين بحث مهم را در فرصت ديگري بايد بررسي کرد. آنچه مسلم است ثمرات آموزش رفتاري به مردم در اثر رفتار نادرست عمدي يک مسئول سياسي به شدت آسيب ميبيند و در کشوري که حکومتش با نام دين پيوند خورده، اين آسيبها صد چندان است مخصوصا آنجا که با يک رفتار غلط مماشات شود.
muhammadmotahari@gmail.com
چه آسان يکديگر را روانه قبرستان ميکنيم! (بخش دوازدهم)
داستان خاله سوسکه به نقل از شیرین http://shirindarengelestan.blogspot.com
یا حسین
اوجا اوجا داغلار آشیب
گلدیم ایله سلام ویرم
اوپم سولغون گوللریندن
انا دیله سلام ویرم
مارال لارین یاتیپ خسته
چسگین دومان باشین اوسته
سالیپ ایلی بیله خسته
اسن یله سلام ویرم
آی بایندور غم ایتمه یاز
دردین چوخدی سویله بیر آز
ایله دئیر صدفلی ساز
ساری تله سلام ویرم
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
اوجا اوجا داغلار آشیب
گلدیم ایله سلام ویرم
اوپم سولغون گوللریندن
انا دیله سلام ویرم
مارال لارین یاتیپ خسته
چسگین دومان باشین اوسته
سالیپ ایلی بیله خسته
اسن یله سلام ویرم
آی بایندور غم ایتمه یاز
دردین چوخدی سویله بیر آز
ایله دئیر صدفلی ساز
ساری تله سلام ویرم
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
اوجا اوجا داغلار آشیب
گلدیم ایله سلام ویرم
اوپم سولغون گوللریندن
انا دیله سلام ویرم
مارال لارین یاتیپ خسته
چسگین دومان باشین اوسته
سالیپ ایلی بیله خسته
اسن یله سلام ویرم
آی بایندور غم ایتمه یاز
دردین چوخدی سویله بیر آز
ایله دئیر صدفلی ساز
ساری تله سلام ویرم
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
عکس امیر حسین در جاده زربیا به شیخلان
اوجا اوجا داغلار آشیب
گلدیم ایله سلام ویرم
اوپم سولغون گوللریندن
انا دیله سلام ویرم
مارال لارین یاتیپ خسته
چسگین دومان باشین اوسته
سالیپ ایلی بیله خسته
اسن یله سلام ویرم
آی بایندور غم ایتمه یاز
دردین چوخدی سویله بیر آز
ایله دئیر صدفلی ساز
ساری تله سلام ویرم
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
چوخدا هاولانیپ چیخما ئوزوندن
فلک سنی گوزدن سالار گوررسن
ترسه دی چرخشی قوجا دونیانین
دیلین باتار سوزدن سالار سنی
گل اویناما فلک ایله بش داشی
ادوزارسان یا اوستا اول یا ناشی
رسام لار چکنمز او چکن قاشی
ایل اوبادا اوزدن سالار سنی
چوخلاری ئوزونو افلاطون بیله ر
بیرینه سوز آتار بیرینه گوله ر
یازیخ بایندور دا گوز یاشین سیله ر
قدرینی بیردن آلار گوررسن
6/8/91
اوجا اوجا داغلار آشیب
گلدیم ایله سلام ویرم
اوپم سولغون گوللریندن
انا دیله سلام ویرم
مارال لارین یاتیپ خسته
چسگین دومان باشین اوسته
سالیپ ایلی بیله خسته
اسن یله سلام ویرم
آی بایندور غم ایتمه یاز
دردین چوخدی سویله بیر آز
ایله دئیر صدفلی ساز
ساری تله سلام ویرم
روستای زربیل با 70 خانوار در کناره رودخانه سلین و در بخش گرمادوز ابش احمد شهرستان کلیبر واقع شده است حدود 220 کیلومتر از تبریز فاصله دارد .
در سالیان گذشته به خصوص در سالهای 50 تا 56 حدود 2 خانوار از این روستا مهاجرت به تبریز داشته اند که اولین خانوار مهاجرت کننده به تبریز مشهد همت بوده است .که خیلی دوست داشت فرزندانش علم یاد بگیرند و درس بخوانند خودش سواد نداشت ولی دوست داشت کارکند روزی به خانه بیاورد تا بچه هایش درس بخوانند
روستای زربیل شاعری دارد به نام بایندور اعلایی که فرد یاد شده تاکنون نشان داده که از استعداد خوبی برخوردار است و اشعار ترکی خوبی را سروده است.
بیشتر اهالی به کشاورزی مشغول هستند تعداد کمی به گله دار و یا چاوداری می پردازند
تعدادی نقاش ساختمان و تعدادی معلم دارد
تازه گی ها شنیدم که راهش اسفالت شده نماینده مجلس هم لطف زیادی کردن و دست اجرا کنندگان درد نکنه از پیمانکار و مشاور و اداره راه و فرمانداری و نماینده مجلس تشکر میکنم کارشون معرکه بود
الان راحت با ال نودم میرم روستا یم زربیل
شاعر اهل دل بایندور اعلایی هم به کار گوسفند دار رو اورده و درامدشر ا افزایش داده واقعا براش ارزوی توفیق دارم
شبا با زمزمه شعرهاش می خوابم
شاعر بزرگی است که قدر اورا شاعران و عاشیق های کشور اذربایجان و ترکیه و گرجستان بهتر از من می دانند
و حیف که هنوز ما اورا نشناخته ایم
سلام
بگذارید بگریم من
بگریم به حال ان جوان
تکیه کرده بر درخت
مالباخته چک رفته به بانک
در حسرت دیدار دلارها
حسرت دیدار سفر به کیش
مانده حیران از گردش دیش
چرخ کج مدار و سوپر رسیور
حرف مردم و تحرکات شبانه
تکیه کرده بر درخت کهنسال
درخت چنار نه درخت انار
حتما عاشق است
خوش خیالی و ارزوی دور و دراز
بابا این جوان مانده بریده
اجاره خانه ندارد
قبض برق و اب و گاز
همسایه ها پچ پچ کنان
شاید همسر طلاق
شاید هم جنون
تکیه کرده بر درخت حتما عاشق
نه نه قبض تلفن اخطار بانکها
پدر مادر شما متهم ها
بگذار بگریم من
به حال کاندید مجلس یا نمایندها
چند ماه روی خانه ندیده ها
از همسر دور از فرزند جدا
ان قبرستان پی یک تابوت
مادر یا پدر مرده
عروسی نه
فقطتدفین مراسم ها
یاد مرگ و مردن انسانها
ممات حیات ها و انسانیت ها
همانند مرده خوار پیر بهشت زهرا
کاندید شدن چه سخته
می سوزد دلم برای این ابر مردها
ماههاست در جاده ها ممی راند
روستا یا بیقوله ها
ان دهکده زیبا
دلش تنگ شده برا ی تخته سیاها
رو بوسی و خوش و بش فراوان
دست دادن و خم شدنها
ادای ارادت واسه پیرمردا
شادی جوانان و عذب ها
دستش میرود به جیب در هر مسجد
برای صاحب عزا ها
ناقابل است برای شما
یاستماست اصلا به دل راه نده
که برای رای ورای بازی ها
فقط خواستم جبران کنم
چه کسی مقصر است
زمین و گردش سیاره ها
بگذار بگریم من
برای بیچاره استاد دانشگاه
الا ن تو دانشکده نیاز فوری
اما او به دنبال شاه و پری
سخت مشغول و های و هورا
تبلیغات و خطابه و خط و نشان ها
ادای تکلیف و نماز شب و روزه نذری ها
آش دوغ و کباب بختیاری به حساب او
دیدن فرماندار و انجمن اولیا
بخشدار و دستیار و بیمار و شوهر مرده ها
دست بوسی ریش سفید و شوراها
ملای فلان روستا و کافه قلیان ساحرا
دهخدای قدیم دهیار جدید
بازار اشتی کنان و وعده های کذا
کاش بود یک کرسی در دانشگاه
درسی به نام ترفندهای کاندیدا
پیرمردی خمیده از ستم روزگا ر می نالد
مهندس من به تو رای میدم
شما پیروز می شوید دیدم در خواب
زنم براتون نذری میده
راستی دکتر من چشام نمی بینه
او مهندس است نه حکیم
صدای یکی از همراها
دست در جیب استاد می رود
یک تراول کافی است
ای استاد
ای سخنور
ای اامیر کبیر زمانه
ای مهنس ای بتون ای سازه
ای انتگرال ای فیس بوک ای پلاس گوگل
ای سرندی پیتی
ای سردار سازندگی ای نادر شاه ای رضا خان
ای سازندگی ار رفیق ای برادر ای قهرمان
ای اخوی ای خواب نما
تو برنده هستی اولین رای رفتی تو مجلس
قند تو دهانش اب میشه
کاندید میره تو رویا
استاد رفته اون بالا بالا
یک مطهری و سه تا لاریجانی و 5 تا جهرمی
6 تا .... و 7 تا..... صف به صف ایستاده و والا
و دیگران هم هستند داره قسم می خوره که
از حق ملت دفاع میکنه
فراکسیون ورزش بانوان اقلیت دینی
شهروندی جامعه مدنی و اتو پیای ارسطو
ازادی استقلال و بورکینافاسو
پول نفت سفره ملت بیمه همگانی
کشک و بادمجان مفت
مبارزه با فساد و تک نرخی ارز
صفر شدن تورم رشد منفی بیکاری
عدالت توسعه و اشتغال
اسفالت و مدرسه و اینترنت
چت تو چت و فیس تو فیس
تند تند صحبت میکنه
براش صلوات می فرستند
ادای احترام و هورا
میاد پایین تلفنش قطع شده
قپرداخت قبض یادش رفته
چرتش پاره میشه با ترمز خودرو
اونم از نوع ملیش
گفت که باید عادی باشه
ماشینش ملی باشه
لباسش مردمی باشه
دلش قوی و نمازش شبی باشه
نذر و نیاز و ادا و اطوار نرمالی باشه
.......
امیرسه از راه روز موعد
اسفند و برف و سرما
برا هر صندوق یک نماینده
ترس از عدم اجرای قانون
همه جا ارام است
همه چیز خوب است
مردم در ارامش می نویسند
از جنجال خبری نیست
یک روستا زاده کنج دیوار فقط یک اسم بلد است
باقی را نمی شناسد
اون اسمو سبیلو بهش داده
مگه می تونه نام کس دیگه بنویسه
اخه اون مدرسه می خواد
کار می خواد پارتی می خواد
و سبیلو همه را بهش میده
رای ها شمرده میشن
فرماندار بخشدار و شرکا
همه جمع شدند کاندیدا
دوست سابق جنا ب ف صاحب منصب بزرگ
و باجناق فلانی پسر خاله اقای جیم
و دوست و همدم پسر خواهر اقای جیم
داماد اقای ف دوست دوران کودکی
با مدرک دکتری از یالقوز اباد
برنده شدند مبارکش باد
جناب استاد بین 5 نفر چهارم میشه
تازه می فهمه رای و رای بازی یعنی این
حساب از دستش در رفته
بگذار بگریم من
برا ی حساب خالی بانکیت استاد
دسته دسته می رسند
قبض چاپ پوستر و پول ایاب و ذهاب
اجاره مغازه و قبض تلفن و تعمیر ماشینها
تبلیغات چی ها و پول لاستیک و شربت ها
غوطه می خورند رقم ها
روی دست چک ها
عددها تمام شدنی نیست
سر برده به اسمانها
اول هزاری حالا میلیون ها
استاد بدنش گرمه و خود فریبی ها
چهارم شدن خودش یک گام به جلوها
هورا
من حرفامو گفتم و راحت شدم
هورا
من برای ادای تکلیف امدم
و اجرمو از خدا می خوام
حالا وجدانم راحته
اخش بگریم برای ان وجدان ها
که راحت میشه با خرج میلیون ها
کم کم حالیش میشه استاد
بدنش داره سرد میشه
دسته چک تمام شده
دوستان همه نیستند دور و برها
گوشیا خاموش روی پیام ها
چند متری انطرفتر انتن نمیده
همه رفتن تبریک نماینده ها
دارن براش حلوا می پزند و بمی خندند برای تازه ها
بگذار بگریم من
اپارتمان استاد هم رفت
ماشین هم به نقد شد
سمت معاونت رفت
مشاور شهرداری هدر شد
برگشت چک ها
حضور ماموران دم خانه و ایفون استاد خاموش
حمله دوستان و انتقاد فامیلا
گنجشک رفت
پرواز را به خاطر نسپار غم انگیز است
پرنده مرده رای ها رفته
دیگر تابوت حمل نمی کند
حتی اسامی یادش نیست
کجا رفت ان مسجد رفتنا
های هوی نیست و خطابه نیز
عدالت توزیع ثروت رباد هوا شد
مدیر پروازی در رفت
لندن جای خوب برای دیدن خانواده
خسته از پرواز
اسوده شد
کسی دیگر را پرواز دادند
بچه ها را از غیر انتفاعی به دولتی بردند
وای دلم می سوزد
بگذار بگریم من
استاد پیر شده
اخه ابت نبود نانت نبود
کاندید شدنت چی بود
به او اشاره دارند
لنگ لنگان با صورتی فرتوت و ریشی بلند
چه ساده بود فکر میکرو بهش رای میدیم
این حرف شاگرداش بود
کلی کباب خوردیم حال کردیم
سی دی هایی جالبش را نیگا کردیم
سرود خوندیم
حرکات موزون کردیم
خوردیم خوابیدیم و حال کردیم
رای ما که خوب بود
کاندید ما از اول معلوم بود
واه واه
بگذار بگریم من
برا حرف مردم
مگه نماینده درامدش بیشتره
ابرو شغل مناسب و همسر و بچه ها
درامد کافی همهفنا شدند برا چی
مگه میشه اینارو جبران کرد
مگه فکر می کرد که با اریایی ها همدوش میشه
مگه با بانک صادرات و سامان و ملی فامیل میشه
میزنه به خاکی و شهرام جزایری میشه
یا خ و ج و ل و خدادا میشه
چه ساده بود این استاد
بگذار بگریم من
بگذار بگریم من
ببخشید استاد بازم کاندید میشید؟
چه سئوالی؟
مگه ادای تکلیف تعطیلی داره
مگه اجرای حکم خدا مصلحت داره
یا علی پاشو استاد الان اسفنده
بگذار بگریم من
بگذار بگریم من افتاده بر خاک
نفسا تنگ
دلا غصه دار
خدا رحمتش کند
ادام ساده ایی بود
من گفتم کاندید نشو
ولی قبول نکرد
اخه من میدونسم رای میارم
همه.... برا من کار میکردند
بگذار بگریم من
به من مربوط نیست که سایت ها چه می نویسند
که دولت چه می خواهد از جان مجلس
یا مجلس چگونه کنار می آید با قوه قضاییه ...
به من مربوط نیست که اختلاس 300 میلیاردی یعنی چه
و اصلا 300 میلیارد چقدر است و
پشت ماجرا چه پدرسوخته هایی هستند
به من مربوط نیست دیگر
که حکم جلب دارد و
آبرو می برند...
پس ای ابر خطاپوش ببار...
به من مربوط نیست که بگویم آقای "ایکس" که کمی چاق است
که بود و کجا بود
و چه شد که شد و افتاد
یا اقای "وای" که شکل مستر فلان بود
یا آقای "زد" که لاغر است و مدام قول می دهد
اصلا که بوده اند و کجا بودند
یا این که این جماعت زیبایی اندام
چه ارتباطی با سیاست دارند
ای کاشکی آقای "ایگرگ" این الف بچه ها را نمی آورد...
( این ایگرگ می تواند آقای آلبرت انیشتن باشد
که لابد ارتباطی با اختلاس هم دارد)
من فقط باید بنویسم آقای "ایکس" و "زد"
و شما خیال کنید که آنها آقای سنگ پایند یا آقای رب گوجه فرنگی
وقتی که قاط می زند اقتصاد سیاسی
سیاست فرهنگی
باید که هنگ کند
اشعار من
و گاه شعر همین می شود که می بینی
البته ما شاعران می دانیم که حال سیاست خوب نیست
البته ما دانش آموزان می دانیم
تا وقتی اختلاس حل نشود
کیف قاپها تمام نمی شوند
البته ما ریزه میزه ها می دانیم
که اختلاس ریشه داشت در حرمسرای آقامحمدخان قاجار
در سبیل ناصرالدین شاه
و ریشه دارد در ویلاهای کانادا
پس ربطی به رییس بانک ملی ندارد
که رفته است دوش آب خنک بگیرد در جایی مثل پپسی
البته ما شاعران می دانیم
که دولت بی تقصیر است
و مجلس محترم بی تقصیر است
حتی آقای "ایگرگ" و "زد" بی تقصیرند
گناهکار واقعی نیروی جاذبه زمین است
و من هم بی تقصیرم
اما
وقتی کسی معذرت نمی خواهد
من عذر می خواهم از همه
مردم عذر می خواهند از شما
ما را ببخشید آقای "ایکس"
تصدقت بروم آقای "ایگرگ"
شما بی نظیرید آقای "زد"... برچسب ها: اختلاس ، علیرضا قزو
ای دوست ای ایرانی ای عرب ای ملت
ای امت یا ای مردم رفقا یا برادر
نمیدانم روی خطابم با کیست
اما می دانم که با این عزیزان نیست
با کارگری که ظهری یک کارتن سجاده می کند
رو به قبله ذکری نمازی و دعایی و بعد
نیم لقمه ای می خورد و پاهایش را اندکی دراز
سایه بانی می یابد و ارامشی و درد دو عالم جدا
پلکها مجال اندیشیدن را ب او نمی دهند
در یک چشم بهم زدن صدای خر و پف بلند
دستی می خورد به پایش و بازآجر است که باید پرتاب شود
تا خانه ایی ویلایی کوشکی کاخی
پیش فروش و انباشت دلار و یورو سکه قدیم
قهقه خنده اشان گوش ریاست بانک ها را کر میکند و
صدای ویراز ماشینسانهمسایه هارا اذیت
اخ چه حکمتی است این
ایا این دیار مارا سحر کرده اند
روی صحبت من نمی دانم با کیست اما میدانم
با سرباز صادقی که جان به لب
در بلندی های مرزهای این کشور
دفاع میکند از میهن نیست
می دانم با شهروندی نیست که بشقابش را
تازه له کرده اند نیست
حتی با کسانی نیست که از طناب اویزان شده
و از با لکن خانه همسایه بکار فرهنگی کرده اند نیست
با ان کسانی نیست شبانه کانلهای ماهواره می بینند
اما روز به جمع جمع اوران می پیوندندنیست
نمی دانم با چه کسی سر دعوا دارم
با اقا محمد خان قاجار یا رضا شاه
با اسکنر مقدونی یونانی یا آریابرزن دلاور ایرانی
با ملکه الیزابت یا پرنس دایانا
با الیور تویست یا پلنگ صورتی
با پینیو کیو دروغ گو یا رمیستریو قهرمان کشتی کج
با امیر کبیر یا میر فنذرسکی
با هیتلر یا حواریون مسیح
نمیدانم چرا
کریم خان زند از انگلیسی ها رشوه خواست
چرا کشور مارا می فروخت
نمی دانم ایا نادرشا ه تقصیری داشت یا نه
نمی دانم کوروش پیامبر بود یا کبیر و صغیر یا شاه ظالم
حیف ان صفحات کاغذی که می نوشتند
ما می خریدیم و در کنج مکتی در زیر نور فانوس املایش می کردیم
حیف ان پول این مملکت
من حلال می کنم ان 3 میلیارد دلار را را که نمی دانم چقدر بود
من حلا ل می کنم ان سه میلیارد دلاری را که از وطنم گریخت
حلال میکنم چون اگر این پول برگردد باز اختلاسش می کنند
اصلا پول چیست چرک کف دست است دیگر
وبال گردن است
حق دیگران است
من حلال ا می کنم همانگونه که 120 میلیارد رفیق دوست را حلال کردم
حلال می کنم چون اگر برگردد چون خوابش بیشتر نمی شود
زنش را دکتر مجانی عمل نمی کند
اسفالت شهرم خوب نمی شود متروی شهرم راه اندازی نمی شود
از جیبی به جیب دیگر سرازیر می شود
بگذاریدی فلانی زدی ایگرگی همان ایگرگ بماند
ایگرگ یا واوی هایی یا سین و ح یا جیم چه فرقی میکند
بگذارید یک ایرانی با پول این مملکت خوش باشد
پسرش در اتریش درس بخواند
دوران سربازیش را در اکسفورد بگذراند
بگزاری نوه ایی نتیجه ایی با پول من و تو به نیوی یورک برود
بگذارید پدر استتکبار را رحیم مشایی در بیاورد
مگر ان زمان که کروبی برای زن و خواهر و زن دایی من
زندان می ساخت اشکالی داشت
مگر ان زمان که به خاطر فیلم ویدیویی دیدن
همسایه امر شلاق زدند اشکالی داشت
مگر به کجای ایران می خورد
اگر ان سه هزار یا 40 هزار میلیاردی توانی دلاری باشد
مگر یارانه من را زودتر می دهند یا زیادش می کنند
وضع من همان است که نفت را 7 دلار می فروختیم
الان 100 دلار می فروشیم باز فرقی نکرده
بگزار بیایند بخورند غارت کنند
بروند درس بخوانند برای ما تاریخ بنویسند
بعدش به ریش من و تو بخندند
و بگویند ملت ایران نجیب است از نسل کوروش است داریوش دارد
ولی ان کارگر پول دوا و درمان ندارد
من حلال میکنم چون هستم
من حق ندارم زد را اسم ببرم پس حلال می کنم
قوه قضاییه بی قوه ام میکند چون نباید از زد فراتر رفت
من نباید بدانم که ج ه ر ... داماد ن ا ط ق .... است
من نباید بدانم که ریس فلان بانک باجناق ریس فلان شرکت است
من نباید بدانم که برادر فلانی همان پسر خواهر فلانی است
خاک تو سرم
من حلال می کنم چون هنگ کرده ام
من حلال می کنم چون ایرانی هستم
من حلال می کنم چون حرام حلال سرم میشود
من حلال می کنم چون دیوانه هستم
شخص
سخنگوي دستگاه قضايي، با اشاره به فساد عظيم بانكي اخير گفت: جرمي كه واقع شده يك فساد بزرگ است و بايد برخورد متناسب با آن باشد. قوه قضاييه مصمم است بدون تبعيض، چشمپوشی و خط قرمزي به جز ملاحظه شرع و قانون، با اين موضوع برخورد كند.
او همچنين در تشريح جزييات بيشتر از اين پرونده از احضار پانزده نفر جديد مرتبط با موضوع خبر داد و تأكيد كرد كه قوه قضاييه در رسيدگي به اين پرونده گول نخواهد خورد.
به گزارش «تابناك»، حجتالاسلام والمسلمين غلامحسين محسني اژهاي دوشنبه شب با حضور در برنامه گفتوگوي ويژه خبري شبكه دو سيما درباره آخرين اقدامات براي پيگيري پرونده فساد مالي اخير در سيستم بانكي اظهار كرد: همان گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند متأسفانه فساد مالي سرايت ميكند و مثل خوره به جان يك نظام و سيستم ميافتد و آن را از بين ميبرد. برخورد با فساد بايد متناسب با آن باشد، در خصوص فساد اخير بايد يك اقدام در خور هم از نظر قضايي، نظارتي، آسيبشناسي و پيشگيري صورت گيرد تا درس عبرتي براي كساني باشد كه دست به اين گونه فسادها ميزنند و همچنين عبرتي براي مسوولان در هر ردهاي باشد كه احيانا كوتاهي كردهاند.
مبلغ، همان 3 هزار ميليارد تومان است
محسني اژهاي درباره ميزان اين فساد يادآور شد: سه هزار ميليارد تومان مطرح، بيشتر و كمتر نيز بيان شده كه البته هر كدام يك مبنايي دارد. شركت توسعه سرمايهگذاري امير منصور آريا كه داراي چندين شركت زير مجموعه است، توسط خانواده امير خسروي در سال 85 راهاندازی شد و در حقيقت طرف اصلي اين فساد، اين شركت و مسئولان آن هستند.
وي گفت: آنها سه، چهار نوع اعتبار و تسهيلات از بانكها دريافت كردهاند. در آغاز کار، اعتبار اسنادي و ريالي به صورت درست انجام شده و اگر هم خلاف مقررات بوده، خيلي قابل توجه نبوده است. در بخشي ديگر خلاف مقررات اعتبارات دريافت كرده و پس از مدتي آن را تسويه كردند، اما در ماههاي آخر كه هم مبلغ و تعداد آن زياد بوده اكثرا خلاف مقررات انجام شده و بخش اعظمي از آن نيز تسويه نشده است. در حقيقت، كل اعتبار اسنادي گرفته شده از آغاز تا پایان توسط اين شركت و اين گروه از بانك صادرات همان مبلغ سه هزار ميليارد تومان است.
اما اين نكته به اين معنا نيست كه كل سه هزار ميليارد برنگشته و همه خلاف مقررات بوده است. بخشي از آنها دست بوده، بخشي تسويه شده و مبلغي باقي مانده كه هنوز وصول نشده و اكنون بانك صادرات و بانك ملي درگير اين موضوع هستند.
بانك مركزي نيز درگير ماجراست
دادستان كل كشور با طرح اين پرسش كه آيا تنها يك شعبه بانك صادرات در اهواز و يك شعبه بانك ملي در كيش در اين زمينه درگير بودند، گفت: خير. حتما غير از اين دو شعبه افراد ديگري در بانكهاي صادرات و ملي در زمينه درگير هستند، ولی اينكه کوتاهی آنها چقدر است، توضيح خواهم داد، ولي اجمالا بيش از اين دو شعبه درگير اين موضوع هستند. بانك مركزي نيز حتما درگير است، به ويژه درباره نحوه نظارت و اينكه هنگامی كه از موضوع آگاه شده با آن برخورد شايسته انجام داده يا خير!
صاحبان قدرت از شركت «منصور آريا» حمايت كردهاند
سخنگوي دستگاه قضايي تصريح كرد: در مورد اينكه آيا در اتفاقي كه افتاده، مدير عامل يك شركت و دو شعبه از بانك درگير بودهاند يا اينكه حمايتي شده و به تعبيري اعمال نفوذ شده و كساني كه صاحب قدرت بودند و ميتوانستند در بانك نفوذ كنند، از اين شركت خصوصي (منصور آريا) حمايت كردهاند، بدون ترديد اين نيز وجود دارد و حمايتهايي شده و كساني كار آنها را تسهيل كردهاند و در بعضي از اين كارها معاونت كرده اما اينكه با سوءنيت يا بدون سوءنيت بوده و يا اينكه در حال كمك به يك فعال اقتصادي هستند يا در كنار اين فعاليت خود نيز بهرهمند ميشدند از موضوعات در حال بررسي است.
درباره سوءاستفاده مالي در بانك سوييس خبري ندارم
به گزارش ايسنا، در ادامه مجري برنامه با اشاره به سوءاستفادهاي در يكي از بانك هاي سوييس از محسني اژهاي سوال كرد كه زمان آغاز فساد مالي كي بوده است كه وي پاسخ داد: در مورد بانك سوييس خبري ندارم و تاثيري هم در موضوع ندارد. در خصوص اين فساد بايد بگويم كه از سال 86 كار اين شركت شروع شده و از ابتدا همه اقدامات تخلف نبوده و از سال 88 و عمدتا سال 89 و همچنين ماههاي سال 90 اين فساد گسترده صورت گرفته و اين عدد و رقم را به بار آورده است و در حقيقت ميتوان گفت كه عمده آنها از نيمه دوم سال 88 و عمدتا 89 و بخشي نيز در سال 90 اتفاق افتاده است.
شرح آغاز ماجراي LC در سيستم بانكي
محسني اژهاي در بخش ديگري از سخنان خود تصريح كرد: سوم شهريور ماه سال 1377 طرحي در هيأت وزيران وقت با نام طرح «ساماندهي اقتصادي» مطرح بود. بند 5 اين مصوبه بيان ميكند كه بانكهاي داخلي مجازند براي ساماندهي اقتصادي از اعتبارات داخلي استفاده كنند. اين قضيه چند سالي به درازا كشيده شد. در چهاردهم مرداد ماه سال 1380 شوراي پول و اعتبار در نشست نهصد و شصتم خود، اين موضوع را تصويب و در تاريخ 28 مرداد ماه سال 80 بانك مركزي دستورالعمل اجرايي آن را ابلاغ ميكند و از سال 80 اين مسأله به ندرت انجام ميشد. البته بايد بگويم كه اركان LC داخلي با LC خارجي متفاوت نيست.
اصلا جنسي خريد و فروش نشده است
وي گفت: آنچه رخ داده به ويژه در ماههاي آخر و در اعتبارات اسنادي آخر، اين است كه در برخی موارد بيش از ده مورد تخلف صورت گرفته است؛ يكي اينكه فروشنده و خريدار واحد بودند؛ يعني دو شركت زيرمجموعه شركت مادر بودند و در مواردي اصلا جنسي خريد و فروش نشده و فقط كاغذي به صورت صوري نوشته شده و به تبع جنسي حمل و نقل نشده است. همچنين بايد اعتبارسنجي انجام ميشد كه در موارد زيادي صورت نگرفته است. بانك صادرات ( گشايش كننده اعتبار) بيش از سقف مجاز خود اعتبار اسنادي صادر كرده و بانك ملي (كارگزار) ميدانسته كه اين سقف در حد اين شعبه نيست و بايد تأييديه دريافت ميكرد كه اين كار را نيز نكرده است.
آقايان ميدانستند كه دارند كار خلاف انجام ميدهند
دادستان كل كشور خاطرنشان كرد: خود آقايان ميدانستند كه دارند كار خلاف انجام ميدهند؛ هم دو شعبه نامبرده و هم بعضي از افراد در سرپرستي و استان. به اين دليل كه آنها میدانستند، شركتهاي اين گروه در جاهاي گوناگون است و اگر به صورت عادي و معمولي ميخواستند يك اعتبار اسنادي از بانك صادرات بگيرند، چرا فقط در هجده ماه به يك شعبه خاص و آن هم درجه 3 مراجعه ميشد و همه موارد تنزيل شده نيز در يكي از شعبات بانك ملي در كيش صورت ميگرفت؟!
تقصير مديران بانكهاي ملي و صادرات بايد بررسي شود
سخنگوي دستگاه قضايي با بيان اينكه اين دو شعبه مسلما مقصر هستند، گفت: اما درباره اينكه مديران عامل بانكهاي صادرات و ملي مقصر هستند يا اينكه صرفا نظارتي نكرده و يا از پارهاي از موارد هم آگاه بودند، از جمله مواردي است كه بايد بررسي شود بدون ترديد مقصر هستند؛ اما اينكه با سوءنيت بوده يا خير، در آينده درباره آن صحبت ميكنيم. درباره بانك مركزي نيز اين موضوع مطرح است كه آيا بخشنامهها و دستورالعملهايي كه ابلاغ كرده براي اجرايي شدن آن نيز اقداماتي انجام داده يا خير.
تخلفات سال 88 تذكر داده شده بود
محسني اژهاي با اشاره به اقدامات دستگاههاي نظارتي از جمله سازمان بازرسي كل كشور تصريح كرد: در سال 88 سازمان بازرسي كل كشور، خطاب به بانك ملي گزارش مفصلي نوشته و موارد خلاف قانون را گزارش داده و بيان كرده كه در زيرمجموعه شما چنين تخلفاتي صورت گرفته است. نكته اينجاست كه از صفحه شانزده به بعد اين گزارش، مربوط به شركتهاي همين گروه است.
همچنين در هجدهم دي ماه سال 89 كميسيون اصل 90 مجلس نامهاي خطاب به مديرعامل بانك ملي نوشته و نسبت به اين گروه هشدار داده است. جالب اينجاست كه بسياري از اين اعتبارات اسنادي پس از اين تاريخ صورت گرفته است. این نامه، رونوشت به بانك مركزي و بانك صادرات نيز شده كه البته مورد توجه قرار نگرفته است. البته پاسخي داده شد، ولي متأسفانه در گزارش به گونهای از اين گروه حمايت كردند.
اگر اين فساد نيست، پس چه چيزي فساد است؟!
وي يادآور شد: مشكل گروه اميرمنصور خسروي با بانك ملي به همين موضوع برنميگردد. آنها از شعبه ديگري از بانك ملي تسهيلات زيادي نيز دريافت كردهاند و در حقيقت اعتبارات و تسهيلات ارزي و ريالي سنگيني به اين گروه داده شده است. مردم عزيز ما وقتي اين موضوعات را ديده و شنيدهاند، قطعا از قوه قضاييه درخواست رسيدگي دارند اگر اين فساد نيست پس چه چيزي فساد است؟ وظيفه دادستان كل كشور عنوان دفاع از حقوق مردم، عمل در اين گونه موارد است.
مشكل اصلي در اجرا نکردن قانون است
محسني اژهاي گفت: ما نميگوييم كه مقررات و قانون كامل است، ولي مشكل اصلي اينها نيستند مشكل اصلي در اجرا نکردن قانون و عدم نظارت است. اين توجهي كه مقام معظم رهبري در ساليان گذشته كرده و در سخنان خود فرمودند كه من در سالهاي قبل گفتم و هشدار دادم، اگر عمل ميكرديد اين اتفاق نميافتاد. من به سهم خودم از مردم عذرخواهي ميكنم كه اگر وظيفهاي حداقل در همين دو سال به عنوان دادستان كل كشور از باب نظارت داشتهام اما آن را انجام نداده ام. انشاءالله خدا توفيق جبران آن را دهد.
مبارزه با فساد از كارافتادن امنيت اقتصادي نيست
به گزارش ايسنا، حجتالاسلام محسني اژهاي در ادامه اظهار كرد: افراد خدوم و پاكي در سيستم بانكي و غير سيستم بانكي داريم و بسياري از اين افراد دلسوز و مطمئن بوده كه در حال كار كردن هستند. خدايي نكرده وقتي سخني گفته ميشود، به اين معنا نيست كه پاكي و تلاشهاي اين افراد را ناديده بگيريم.
همچنين دولت ما با تمام توان و قدرت و قوت در صحنههاي گوناگون درگير است و اين مسأله را نميتوان ناديده گرفت. گاه اين طور تلقي ميشود كه اگر فردي ميخواهد با مفسد اقتصادي برخورد كند، امنيت اقتصادي از بين ميرود، در حالي كه اين مسأله برعكس است و اگر به مفسد اقتصادي برخورد كنيم، در واقع زمينه را براي رشد افراد صالح و كار صالح به وجود ميآوريم.
همه با هم پيگير ماجرا هستيم
سخنگوي قوه قضاييه ادامه داد: در مسألهاي به اين بزرگي همه قواي كشور به طور جد به دنبال اين بودند كه همزمان چند كار انجام شود. در وهله نخخست، قوه قضاييه با جديت و قوت پيگير موضوع شد و از همه كساني كه در اين جرم بزرگ به عنوان مباشر، معاون و توسعه كننده به ناحق بودند به طور جدي برخورد كرد. قوه قضاييه، مجلس و دولت كميسيونهاي مشترك زيادي را تشكيل دادند تا اين موضوع را آسيبشناسي كنند تا ببينند مشكلات از كجا سرچشمه گرفته است؛ مثلا، نمونهاي كه بانك مركزي در مورد بانك گردشگري اعلام كرد، به گونهای كه مسئولان اين بانك ربطي به اين قضيه ندارند، ولي بانك مركزي اعلام كرد كه اگر مسئولان اين بانك غيرمتخصص و غيرواجد شرايط باشند، امكان دارد در آينده مشكلاتي را ايجاد كنند.
همچنين در مسألهاي به اين بزرگي، كميسيون اصل 90 و دولت وارد اين قضيه شدند و سيستم بانكي متوجه شده كه مشكلات از كجا پدید آمده است.
كسي اين مسأله را كشف نكرده است
وي درباره اينكه دستگاه قوه قضاييه چه کارهایی را در زمينه فساد مالي اخير انجام داده است، گفت: اين مسأله به گونهای نيست كه بانك مركزي يا بانك صادرات يا سازمان بازرسي كل كشور اعلام كند كه آن را كشف كرده است. امكان دارد گزارشي رسيده باشد كه خلافي در حال وقوع است، ولي به طور قطع كسي اين مسأله را كشف نكرده است؛ برای نمونه، در اين مسأله، زماني كه اين فرد اعتبارات زيادي را از بانك گرفت و بخش زيادي از آن را به غير از آنچه تعهد به بانك داشت، اختصاص داد. مثلا در يك مورد از اين مسأله، ميتوان اشاره كرد كه با همين اعتباراتي كه از بانك براي يك توليد مشخص و وارد كردن مواد اوليه مشخص گرفته است، آن را براي پذيره نويسي با ده نوع تخلف براي تخصيص بانك آريا اختصاص داده است. در واقع دستکم دویست ميليارد تومان از وجوهي را كه از اين بابت تسهيل كرده است، با اقداماتي متقلبانه و به نوعي پولشويي به تأسيس بانك آريا اختصاص داده است.
تقدير از تلاشهاي دادگستري خوزستان
محسني اژهاي ادامه داد: يكي از مسئولان اين افراد اعلام كرده كه در تهران 135 ميليارد تومان از اين وجوه را صرف خريد ساختمان كردهاند. در واقع، اين افراد وجوهي را به عنوان اينكه جنسي را از فروشنده بخرند و آن را بازتوليد كنند، دريافت كردند، ولي در جاي ديگر خلاف قانون و مقررات آن را صرف كردند. در اين زمان، وجوه كافي را براي تسويه حساب نداشتند و يكي از بانكهاي مربوطه كه تنزيل كرده بود با مشكل برخورد و سرانجام به بانك صادرات مراجعه كرد كه اين جنسي كه خريداري كردهايد، موعد آن رسيده و بانك شعبه مربوطه پول را واريز نميكند و به اين ترتيب، اين مساله كشف شد، والا هيچ دستگاه ديگري در حين بازرسي نميتواند اين مساله را كشف كند.
در اين هنگام وقتي كه مديرعامل بانك صادرات در روز جمعه (روز غيراداري) متوجه اين موضوع ميشود، تلاش ميكند با مقامات دادگستري خوزستان تماس بگيرد و در اين زمان به لحاظ امنيت موضوع بلافاصله رييس دادگستري خوزستان پيگير موضوع شده و دادستان را احضار ميكند و سرانجام در روز شنبه، شماري از متهمان اصلي پرونده يعني از بانك صادرات اهواز و حكم تعقيب امير خسروي را صادر كرده و بلافاصله آنها را دستگير ميكند و تمام شركتهاي وابسته به اين گروه را توقيف كرده و حسابهاي اعضاي هيأت مديره را بلوكه و مسدود ميكند و رييس دادگستري خوزستان نامههايي را به بانك مركزي، بورس و ثبت اسناد مينويسد كه اين افراد ممنوعالخروج و ممنوعالمعامله هستند.
دادستان كل كشور تصريح كرد: با پيگيري دادگستري خوزستان، دامنه وسيعتري از اين پرونده كشف شد و زماني كه اين خبر به تهران رسيد، در بررسي كه در دستگاه قوه قضاييه شد دریافتیم كه ابعاد پرونده خيلي فراتر از اهواز است و تخلف صورت گرفته، بيش از دو شعبه بانك ملي كيش و بانك صادرات اهواز است.
پانزده نفر جديد احضار شدهاند
محسني اژهاي تأكيد كرد: از هنگامي كه پرونده احاله شد و آيتالله آملي لاريجاني به عنوان ناظر پرونده بنده را انتخاب كردند، در وهله نخست چند گروه كارشناسي بانكي و حقوقي تشكيل داديم و شروع به رسيدگي به ابعاد قضيه كرديم و طي تشريفات اين پرونده به تهران احاله شد و همه متهمان در حال حاضر در تهران هستند.
از 22 نفر در اهواز تحقيق و قرار بازداشت موقت صادر شده است؛ يعني كساني هستند كه با اسناد و مدارك موجود، اتهام متوجه آنها بوده و پانزده نفر ديگر شناسايي شدند كه در اين هفته و يا اوايل هفته آينده از آنها تحقيق میشود. از زماني كه پرونده احاله شده به دليل اينكه ابعاد پرونده در حال گسترش است و احتمال افزايش متهمان وجود دارد، بنابراين بازپرس پرونده، نياز به كمك دارد.
به همين دليل، گروه مشخص كارشناسي را از لحاظ كساني كه كاملا تبحر لازم را در مسائل بانكي دارند، تشكيل داديم و كارگروههايي با افرادي كه ميتوانند در امر بازرسي و حسابرسي دخالتي داشته باشند، تشكيل شده است. در واقع اين كار به دليل اين بود كه به بازپرس پرونده مشاوره بدهند تا پرونده سرعت بيشتري پيدا كند و كساني كه در اين پرونده مجرم و مقصر هستند، سريعتر به دادگاه بروند.
همه اموال متهمان در اهواز شناسايي شده است
سخنگوي قوه قضاييه افزود: يكي از اقدامات خوبي كه در اهواز شده، شناسايي اموال متهمان است؛ برای نمونه در برخی پروندهها با اين مشكل روبهرو ميشويم كه يك فردي از سيستم بانكي يا غير سيستم بانكي اموالي را ربوده و در نهايت اموالي را در دسترس نداريم كه بتوان آنها را توقيف كرد و جاي طلب بانك قرار داد، ولي در اين مسأله اهواز، هيأت كارشناسي را تشكيل داده و اموال اين افراد را توقيف كرده و در تهران اين مسأله بسط بيشتري پيدا كرده است و اکنون در حال شناسايي تمام اموال اين گروه هستيم.
135 ميليارد تومان ساختمان خريدهاند
وي ادامه داد: نامهاي را اين گروه در 26 شهريور خطاب به بنده نوشتند كه بيش از مطالبات برآورد ميشود و ارزش داراييهاي غيرجاري اين شركت مطابق جدول پيوست است به طوري كه نزدیک 47 هزار ميليارد ريال برآورد شده است كه بسياري از اموالي را بيان ميكند كه اين افراد خريداري كردهاند و اسناد خريد اين اموال وجود دارد كه نشان ميدهد به قيمت 135 ميليارد ساختمان را خريداري كردهاند، ولي اين ساختمانها به نام بانك و گروه نيست. در مجموع در حال بررسي اين اموال هستيم، زيرا برخی از اين اموال در رهن بانك است، ولي در كل همه دارايي سه هزار ميليارد تومان در كشور موجود است.
سرمايهاي در اين پرونده از كشور خارج نشده است
سخنگوي قوه قضاييه در پاسخ به اين كه آيا سرمايه از كشور خارج شده است، اظهار كرد: بخشي از اين پولها كه در داخل كشور صرف شده در كشور وجود دارد، ولي در گذشته مجموعه تسهيلاتي كه اعم از اعتبارات اسنادي از بانك ملي و چند بانك ديگر گرفته شده است، خارج از كشور رفته و جنس خريداري كردند، ولي دوباره اين مال وارد كشور شده است. در واقع اين گونه نبوده كه پولي خارج از كشور شود و ديگر برنگردد. در مجموع كارشناسان بجد در حال بررسي موضوع هستند و وزارت دارايي و بانك مركزي موظف شده است كه كمك كند تا ببيند پولهايي كه وارد شده هر كدام كجا رفته است.
شرح ماجراي خروج مديرعامل بانك ملي از كشور
محسني اژهاي در پاسخ به پرسشی درباره اينكه يكي از افراد مرتبط با پرونده از كشور به كانادا گريخته، آيا مورد پيگيري قرار گرفته است، تصريح كرد: ما در هر كجا كه با عدل و انصاف بر رعايت مقررات و قانون جلو رفتهايم، پاسخ مثبت گرفته ايم و هر كجا كه مقررات را زير پا گذاشتهايم و ملتزم به قانون نبوديم و بر اساس التهابات افراط و تفريط كرديم فرجام خوبي نداشتهايم.
ما نميتوانيم همه كساني را كه به گونهای در سيستم بانكي در مقام گمان در اين قضيه باشند، دستگير كنيم. در واقع كساني را بنا بر قانون ممنوعالخروج ميكنيم كه براي اين افراد قرار صادر شده باشد، به گونهای كه اسناد و مدارك توجه اتهام طبق مقررات منطقي باشد.
در زمينه فرار مديرعامل بانك ملي از كشور بايد گفت، وي در يك جلسهاي در اهواز حضور يافت از وي تحقيق شد و ممنوعالخروج نبوده است. پس از روزي كه از اهواز ميآيد، به عنوان شركت در اجلاسي رهسپار لندن ميشود و آيا اين كه وي از كشور به قصد رفتن و برنگشتن خارج شده را بنده نميدانم و تنها استعفايي كه وي نوشت به دست ما رسيده است كه مطالبي در آن گفته، در بخشي از مسائل بانك صادرات را مقصر دانسته و در بخش ديگر بانك ملي شعبه كيش را مقصر دانسته است. ايرادي ندارد كه مديرعامل ملي برنگردد، ولي اگر وي به كشور بازگردد، به نفعش است و حتي اگر در مظان اتهام باشد، ميتواند از خود دفاع كند؛ بنابراين يا وي قصور داشته و يا تقصير دارد. به فرض اگر اتهامي متوجه وي شده است و دستگاه قضايي از اين فرد تحقيق كند، باز به نفعش است و در صورتي كه وي به كشور بازنگردد، بسياري از مسائل در اين پرونده به پاي او نوشته ميشود.
با قاطعيت به پرونده رسيدگي ميكنيم
وي در پاسخ به اين كه نگراني مردم اين است كه شايد پرونده 3 هزار ميليارد توماني دچار اطاله دادرسي شود و اين امر ميتواند اعتماد مردم را نسبت به نهادهاي بازرسي و نظارتي كاهش دهد، براي مقابله با اين موضوع چه اقداماتي را انجام دادهايد، تاكيد كرد: قوه قضاييه به حول قوه الهي مصمم است كه اين پرونده با سرعتي كه منافاتي با دقت نداشته باشد و با قاطعيت با آن رسيدگي كند. اگر بنده را به عنوان ناظر بر پرونده انتخاب كردند، به دليل اين است كه اولا تجربهاي كه در اين زمينه دارم، در اختيار قاضي و بازپرس قرار دهم و ثانيا ببينم اگر دستگاههاي ديگر كوتاهي انجام ميدهند، از آنها از موضع دادستان كل كشور بخواهم كه پاسخگو باشند، به گونهای كه اگر بانك مركزي، وزارت اقتصاد و دارايي، ملي و صادرات جواب نميدهد، بگويم سريعتر جواب را بدهند، به گونهای که گمان نكنند فقط با يك بازپرس روبهرو هستند.
از طرفي كارگروههاي كارشناسي و حقوقي تشكيل داديم كه بازپرس را حمايت كنند و مشورت لازم را به آن بدهند انشاءالله.
اين پرونده با حجم و ابعاد وسيعي كه دارد ـ به گونهای كه 22 نفر در مظان اتهام قرار گرفتند و قرار برايشان صادر شده و عدهاي از آنها در زندان هستند و پانزده نفر ديگر احضار شدند و بايد پاسخگو باشند ـ بنابراين اين چيزي نيست كه در مدت كوتاهي انجام شود.
مجازاتها را قاطعانه اجرا خواهيم كرد
وي تأكيد كرد: تمام تلاش خود را ميكنم و از خدا یاری میخواهم كه از حق مردم نگذرم و اجازه ندهم كه تبعيضي در اين پرونده واقع شود و همين طور همه تلاش خود را انجام ميدهم كه همه ابعاد پرونده روشن شود و ضعيفكشي نشود و وجوه بانكها و وجوه مربوط به بيتالمال به كشور بازگردد. همين طور به حول قوه الهي قاطعانه مجازاتي كه دادگاه براي اين افراد در نظر ميگيرد در زمان قانوني اجرا ميكنيم.
رسانههای درون كشور دلسوز هستند
دادستان كل كشور در پاسخ به اين كه پروندههايي كه به رسانه ها كشيده ميشود، گاه از حالت عدالت خارج شده و تحت تأثير جوسازي رسانهها قرار ميگيرند؛ آيا شما تحت فشار قرار گرفتهايد كه مصلحت انديشي نسبت به اين موضوع شود، گفت: من اصلا در فشار نبودم. با فضل الهي و اعتماد مردم اجازه نميدهم كه تحت تأثير فشار قرار بگيرم.
در مجموع بايد گفت كه رسانهها چند دسته هستند، بخشي از رسانهها داخل كشور بودند و رسانههاي دلسوزي هستند كه به دنبال اين هستند كه واقعيت قضيه چيست. اين دسته از رسانهها حسابشان جداست، ولو اگر حرفي را كم و زياد بزنند، دلسوزانه اين را میگویند.
افرادي ديگري هم هستند، يقينا معاند و يا دشمن در داخل و خارج از كشور و يا در زمين دشمن بازي ميكنند. تكليف اين افراد روشن است و خود رسانهها بايد مراقب باشند كه مستقيم در دام آنها قرار نگيرد. اين افراد بايد بدانند كه سيستم امنيتي، انتظامي و نظارتي و دستگاه قوه قضاييه با اين تريبونها يا رسانهها برخورد مناسب ميكنند.
در واقع اين افراد چون تصورشان اين است كه سوژه خوب به دست آوردند و از اين سوژه اهداف و اغراض سياسي و معاندات خود را دنبال ميكنند، بايد بگويم كه كور خواندهاند و فكر ميكنند كه از اين کار ميتوانند كلاهي براي خودشان بدوزنند. در كل مراقب و مواظب هستيم و سيستم اطلاعاتي به شدت مراقب اين قضيه است.
نه گول ميخوريم، نه تحت فشار قرار خواهيم گرفت
وي ادامه داد: عدهاي ديگري از اين افراد از اين قضيه ميخواهند عليه نظام و مسئولان استفاده كنند. اين افراد بايد بدانند كه مردم ما حرف و سخن اينها را مي فهمند؛ هرچند تخلفي شده، تخلف بزرگي است، ولی مهم اين است كه همه مصريم كه با اين تخلف بجد برخورد كنيم.
همان گونه كه ميدانيم در همه جاي دنيا تخلف صورت ميگيرد. ما نميگوييم كه اين تخلفي كه صورت گرفته، كار زشتي نيست بلكه جرم و گناه بزرگي است و مردم مطمئن باشند كه با آنها برخورد ميكنيم و به مقام معظم رهبري قول مساعد ميدهيم، همانطور كه فرمودند در آينده اين مساله مشخص ميشود.
بايد گفت كه اين موضوع فساد و هر مسأله ديگر از اين دست را مشخص كرده و با آن برخورد ميكنيم. كساني هم هستند كه خط نادرست بدهند و جريان انحرافي به وجود ميآورند، به گونهاي كه هم ما و هم مردم را دچار اشتباه و گاهي مسائلي را براي تحريك ما يا انحراف دادن پرونده مطرح ميكنند. بايد بگويم كه اين پرونده در مسير قضايي خود قرار گرفته و بخشي كه مربوط به جرم و اتهام است، اجازه دهند كه دستگاه قضايي كار خود را با قوت انجام دهد و هر كسي كه قصد خيري هم دارد، مي تواند دستگاه قضايي را كمك كند. برای نمونه، فردي در نماز جمعه گزارش 21 صفحهاي به من تحويل داد كه با خواندن آن گزارش اطلاعات مفيدي را به دست آوردم. مردم، مسئولان و دستگاهها اگر ميخواهند كمك كنند در امر رسيدگي به جرم و در راستای اصلاح ساختار و رفع نقصها و ضعفهايي كه در بانكها بوجود ميآيند ميتوانند كمك كنند؛ اما اگر كساني مغرضانه آدرس نادرستی به ما بدهند و تحت فشار قرار دهند كه ما را بترسانند و يا تطميع كنند به حول قوه الهي نه گول خواهيم خورد و نه تحت فشار قرار خواهيم گرفت.
قانون بد بهتر از بيقانوني است
محسني اژهاي در پاسخ به اين كه آيا اين مساله اخير ناشي از مشكل ساختاري يا اجراي مجريان ناكار بلد و يا اختلالگر اقتصادي است، تصريح كرد: اين مساله نياز به كار جامع و آسيبشناسي دارد كه همه فاكتورهايي كه منجر به اين مسأله شده است، بررسي كنيم. بی گمان، مجري يك عامل اصلي در اين قضيه است؛ يعني قانون، ساختار، مقررات بانكي ضعف دارد اما مهمتر از اين مشكل اساسي يك عدم نظارت و ديگري مجري بد بوده است و مسائلي كه موجب اين دو قضيه شده، عدم التزام به مقررات و قانون است. من بارها گفتهام كه قانون بد بهتر از بيقانوني است. در مجموع عواملي كه باعث كم نظارتي مي شود و يا مجري جرات تخلف پيدا مي كند، يكي عدم التزام به مقررات و قانون است كه هر كجا زياد شد فساد را در كنار آن داريم، ديگري بيانضباطي در مسائل مالي است. گاه قانون را رعايت نميكنيم، هرچند ممكن است پروژه انجام شود ولي آثار سويي دارد.
مردم به شايعات و گمانهزنيها توجه نكنند
محسني اژهاي در پايان در پاسخ به پرسشی درباره اينكه با توجه به اينكه افراد دخيل در اين پرونده و رقم اين پرونده بيشمار است، چه طرحي را براي اطلاعرساني اين پرونده در نظر داريم، اظهار كرد: من از مردم خواهش ميكنم كه به همه شايعات و گمانهزنيها توجه نكنند و اجازه بدهند كه از طرف مقامات رسمي كار دنبال شود.
درباره اين پرونده هيچ مسألهاي را كه در قضيه دخيل باشد، از مردم پنهان نميكنيم. به عنوان مثال اگر به فرض افرادي در مظان اتهام باشند و دفاع آنها را نشنيده باشيم، نمي توانيم نام آنها را اعلام كنيم؛ بنابراين، توقع نداشته باشند كه پس از اعلام اينكه پانزده نفر در مظان اتهام هستند، نام اين افراد اعلام شود. ما تلاش ميكنيم اطلاعات مفيد را در اين پرونده اعلام كنيم و مردم ميتوانند از مسئولان ذي ربط بپرسند و مسئولان به آنها پاسخ مي دهند و به دیگر اطلاعاتي كه مستند نيست، بسنده نكنند و رسانهها بيجهت فضا را ملتهب نكنند و لزومي ندارد كه از راههاي غيررسمي و شايعات مطلبي را دنبال كنيم.
من به سهم خودم از مردم عذرخواهی می کنم که اگر وظیفه ای داشتم حداقل در همین طول 2 سال و آن نظارتی که به عنوان دادستان کل کشور باید می کردم و آن دفاعی که از حقوق عامه باید می کردم نکردم انشاء الله خدا توفیق بدهد در آینده جبران کنم.
بار
سلامت
ده کلید های میانبر ارزان برای سلامتی خوب
سبتامبر 25 ، 2011 در 04:30
نمایش ها (29559) | نسخه قابل چاپ | 29 انجمن | ارسال به دوست | اضافه کردن نظر |
سهم
سهم
قدرت امتیاز
مانند
توسط realbuzz.com
تناسب اندام در خانه
اگر عضویت در ورزشگاه گران قیمت از محدوده قیمت خود را ، اما در عوض بسیاری از راههای دیگری برای دریافت مناسب به صورت رایگان وجود دارد. سعی کنید ترکیب ورزش را به روال منظم خود را از طریق فعالیت های روزمره از قبیل کار در باغچه و کارهای خانه ، و فعالیت آزاد مانند پیاده روی ، دویدن یا دوچرخه سواری در شکل باقی بماند. برای کسانی که علاقه داشتن به ورزش مانند یوگا یا پیلاتیز ، ممکن است کمک کننده به گرفتن یک کلاس چند به کارشناسی کارشناسی ارشد اصول اولیه و سپس شما می توانید همچنان به تمرین در منزل به صورت رایگان به شمار.
ایجاد یک آرشیو دستور العمل سالم
در پخت و پز سالم شروع کنید ، اما نمی توانیم به سرمایه گذاری در یک کتاب آشپز خوب؟ با تشکر از شگفتی های اینترنت شما لازم نیست به پوسته از هر پول برای ساختن یک مجموعه ای از دستور العمل های. با بسیاری از وب سایت از غذا به دستور العمل های سالم غذا خوردن در بودجه ، شما تضمین شده است برای پیدا کردن چیزی را با توجه به سلیقه خود و محدوده قیمت بدون نیاز به صرف یک پنی.
تمرین تنفس عمیق
این برنامه رایگان ، آن را غیر قابل اجتناب است و ما هر روز آن را انجام دهد ، اما آیا می دانستید که عمل ساده تنفس می تواند کمک به سلامتی خود را برای تقویت می دانید؟ تحقیقات نشان داده است که yogic تکنیک های تنفس عمیق می تواند کمک به مردم موثرتر مسئولیت رسیدگی به افسردگی ، اضطراب و استرس و همچنین تحریک کننده سیستم لنفاوی به طور موثر مقابله با سموم. سعی کنید یادگیری و تمرین تکنیک های تنفس عمیق به طور منظم به بهبود سلامت جسمی و روحی خود را به صورت رایگان کنید.
صرف وقت با دوستان
گذراندن وقت با دوستان خود فوق العاده است برای سلامت شما ، با تحقیقات نشان می دهد که داشتن یک شبکه اجتماعی قوی می تواند به شما کمک کند زندگی می کنند طولانی تر و کاهش احساس افسردگی و استرس است. اگر شما فکر می کنم که شما می توانید یک زندگی اجتماعی را ندارند ، راه های بسیاری وجود دارد شما می توانید زمان را با دوستان به قیمت ارزان در صرف. به جای خوردن یک رستوران ، سعی کنید مصرف نوبت به طبخ هر یک از دیگر وعده غذایی ارزان و سالم است. متناوبا ، برنامه ریزی یک شب فیلم به جای سفر به سینما ، و سهام بر فیلم های کمدی برای افزایش اندروفین شما.
مقدار زیادی نوشابه از آب
یکی از ارزانترین و ساده ترین راه برای بهبود سلامت خود را با بالا بردن مصرف خود را از مایعات است. در حالی که هیچ راهکار قطعی برای شما تا چه حد باید نوشیدن یک روز وجود دارد ، مهم است و نه صبر کردن تا زمانی که شما تشنه برای نوشیدن در این زمان شما در حال حاضر کم آبی هستند. برخی از مزایای نوشیدن آب بیشتری عبارتند از : افزایش سطح انرژی ، بهبود هضم غذا ، احتباس آب کمتر و رنگ بهتر است. جایگزین کردن نوشیدنی های شیرین با آب شدن کمر و کیف پول خود را بهره مند شوند.
انتخاب کردن برای رشد تولید در منزل
گرفتن قسمت های روزانه میوه و سبزی توصیه می شود خود را گاهی اوقات می تواند کار گران ، پس چرا گزینه ارزان تر و سالم را ندارد و رشد محصولات تازه خود را؟ اگر شما دارای انگشتان سبز ندارند ، سعی کنید از محصولات فصلی حداقل خرید در صورت امکان کاهش هزینه ها ، و یا بازدید از بازار کشاورزان محلی شما به سهام تا تازه ، میوه و سبزیجات ارزان و سالم و حمایت از کشاورزان محلی خود را بیش از حد.
آیا حمام
اگر شما علاقه داشتن به یک pampering کمی در ارزان ، شما نمی تواند انجام دهد خیلی بهتر از خوب ، حمام آرامش بخش. در حالی که بسیاری از ما از حمام کردن به عنوان یک فعالیت تابعی فکر می کنم ، غوطه ور شدن در وان در واقع دارای مزایای بسیاری در خارج از شما پاک. با در نظر گرفتن زمان به خیس خوردن در یک حمام آب داغ دارای مزایای بسیاری روانی برای شروع ، کمک به فرد را وادار به تمدد اعصاب و آرامش ذهن. با این حال ، آن را نیز می توانید به تحریک گردش خون و استراحت ماهیچه های دردناک یا خسته کمک کند.
بیشتر خواب
اگر شما به طور منظم به کمتر از هشت ساعت خواب شب ، بیشتر بسته چشم می تواند یکی از بهترین (و ارزان) گام برای رسیدن به بهبود سلامت شما. نه تنها می تواند خواب کافی به شما کمک کند زندگی می کنند طولانی تر ، تقویت حافظه و بهبود سلامت قلب است ، اما فقدان خواب برای افزایش اشتها ثابت شده است ، منجر به افزایش وزن ، افزایش مصرف غذا های ناخواسته و گران تر صورتحساب خرید می شود.
کاهش گناهی خالی خود را
این که آیا دوست دارید به افراط بیش از حد بسیاری در چند لیوان شراب ، به takeaways معتاد ، یا یک عادت سیگار کشیدن ، فرار از این عادات ناسالم و گران قیمت به شدت می تواند هر دو سلامت خود و امور مالی را بهبود بخشد. سیگار و الکل بدنام گران ، و همچنین به عنوان علل اصلی سکته مغزی ، سرطان و پیری زودرس هستند ، بنابراین قطع به همان اندازه که شما می توانید یا هنوز بهتر ، برش از این گناهی خالی به طور کامل امتحان کنید.
تمرین کنترل پروتئین
با بخش های رستوران به طور فزاینده ای بزرگتر ، بسیاری از ما بزرگ شده اند استفاده می شود برای خوردن وعده های بزرگتر از ما در واقع نیاز است. این امر نه تنها ما را در معرض خطر چاقی و مشکلات سلامت قرار می دهد اما آن را نیز می تواند به میزان قابل توجهی اضافه کردن به صورتحساب های خرید. به جای خوردن تا زمانی که شما به پشت سر هم مناسب ، سعی کنید برای جلوگیری از غذا خوردن در اولین نشانه های پری و منجمد هر پسماندهای برای یک روز دیگر. اگر شما هم نگران هستید که بخش های کوچک تر نمی خواهید در تمام طول روز را حفظ خواهد کرد ، سعی کنید بارگذاری بر روی دستگاه گوارش کم مصرف غذاهایی مانند جو دوسر ، لوبیا و ماست که کمک خواهد کرد که شما احساس می کنید فولر برای طولانی تر.
ادامه مطلب در realbuzz.com :
realbuzz در توییتر
غذا خوردن سالم در بودجه
ده چیز تعجب آور که سلامت شما را تقویت می
سلام
100 ایلدن چوخدور که بیزیم ئولکه یعنی ایراندا نخست وزیر شاهین اتیندا چالیشدیلار . 104 دن چوخ نخست وزیریمیز واریدی هامسی تاریخین شاهدیلیغیلا گناهکاریدیلار یا جاسوس انگلیس یا روسیه یا امریکایدیلار فقط امیر کبیر سالمدی که اونودا بیز اولدرودخ و مصدق ده هله بیزه معلوم دییل که نه جور ادامیدی وای اولسون بیزه شاهیمز خیانت کار نخست وزیریمیز اوندان بتر/ بیز کیمه اعتماد یاپاخ
قبل از ترجمه آیریلیق بهتره کمی در مورد تاریخچه اون بخونیم:
رجب ابراهیمی (فرهاد) در روستای کورعباسلو از توابع اردبیل در آبان ماه ۱۳۱۴ از مادر زاده شد. او بعد از آشنایی با استاد سلیمی اشعار « آغلاما» ، «آچیل سحر » و « آیریلیق » را نوشت و استاد علی سلیمی آهنگ سازی آنها را انجام داد و خانم وارتوش(همسر استاد سلیمی) از رادیو تبریز اونها رو اجرا کرد.
ترانه آیریلیق با اجرای رشید بهبودف شهرت جهانی پیدا کرد و بعدها لطف یار ایمانوف و گوگوش(آلبوم: نیمه گمشده من) هم اونو اجرا کردند.
این ترانه را میتویند با صدای جاوید گوش بدید(۱۲mb)
ترجمه فارسی آیریلیق(جدائی)
از فکر تو شبا خوابم نمیبره
نمیتونم این فکر رو از سرم بیرون کنم
اینا رو میگم چون نمیتونم بهت برسم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
در هجر تو سیاه و درازند شبا
نمیدونم کجا برم من شبا
قلب منو زخمی کرده شبا
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
وقتی چشای رنگیت یادم میافته
تو آسمونا از ستاره ها خبرشونو میگیرم
چیکار کنم که نظرشو از من بریده
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
درد جدایی رو هر کی نکشه نمیفهمه
پاک نمیکنن چشمی که از یارش جدا مونده
میگند بیمار انتظار نمی میره
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
چطور وقتی دور میشم از ایل و تبار
میپرسم تک تکشونو از خبر دار
زاری میکند از حسرت این غم دائما یار
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
سالهاست از ایل و تبارم دورم
بلبلم که از گلم دورم
با جفا جدا کرده منو از زبان شیرینم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
یار و یاورم بیگانه گشته
عشق و همرازم به سان غریبه گشته
از جوانی مویم سپید گشته
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
از اونی که منو گریونده خنده میخوام
با اونی که جدا افتاده ام دیدار میخوام
برا فرو ریختن حصار یورش میخوام
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
عاشقی شده شان فرهاد
کجاست معشوق فرهاد
موقع گفتنش در میاد جون فرهاد
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
پی نوشت۱: در اینترنت گردی به ترجمه دیگری در سایت مانیها که ترجمه ای آزاد بوده و مترجم دارای ذوق شاعری نیز بوده برخوردم.
گر برف می دانست کره خاکی چقدر کثیف است ! هرگز هنگام فرود آمدن لباس سفید نمی پوشید...
هرگز هنگام فرود آمدن لباس سفید نمی پوشید...